گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » تروریسم،هم نیش و هم نوش
تروریسم،هم نیش و هم نوش

تروریسم،هم نیش و هم نوش

هرکسی به پدیده ها از زاویه خاص شرایط و موقعیت خود می نگرد،بعدا انرا به اقتضای تجارب زیست جهان خودش به خوب و بد تقسیم میکند.دیریست که قباحت ذاتی اشیاء مورد مجادله صاحبنظران است.تفکر و تجربه شخصی که گرسنه یا گرفتار مصیبتیست در نگاه خودش یک چیز است اما انکس که نسبت به ان تماشاچیست چیز دیگر.معنی این سخن اینست که ما همه انسانها جهان را یکسان و یک گونه نمی بینیم.این مساله از اغاز پیدایش فلسفه تا کنون مورد کاوش و بررسی اندیشمندان بوده است.این امر ریشه در اقتضای طبیعت ما دارد که برطرف شدنی نیست هرچند از جهاتی یک تراژدی باشد.بار ها گفته ایم و دیگر متفکران نیز به ان تاکید داشته اند که زاویه نگرش و داوری ما نسبت به پدیده« تروریسم »که گرفتار انیم با زاویه دید امریکا و قدرتهای هم سنخش به این پدیده یکی نیست حتی در دو قطب متضاد قرار دارد.ما تروریسم را بمثابه یک پدیده شوم،شرارتبار و خانمانسوزتجربه می کنیم و حتی انرا یک قباحت اخلاقی می پنداریم اما امریکا به ان بمثابه یک ابزار و یک فرصت مینگرد در جهت جهانبینی،اهداف و منافع خودش.ماهیت تاریخی سرمایداری هیچگاه از تروریسم و خشونت ورزی جدا نبوده است.تروریسم مانند گیاه هرزه ایست که همیشه در کنار نظام هرزه سرمایداری میروید و این نظام همیشه با تروریسم همزیستی و تعامل داشته است،.همان قول مشهور که میگویند شر از شر پیدا میشود.امریکا چون به تروریسم بعنوان یک ابزار یا وسیله مینگرد در پی نابودی ان نیست بلکه در صدد مدیریت انست.این شگرد و این نگرش برخاسته از ماهیت قدرت است چون این قدرت این توان را در خود می بیند که میتواند از تروریسم به حیث یک ابزار استفاده نماید و انرا به یک فرصت مغتنم برای خود بدل میسازد.انکه بیدفاع است و این قدرت را ندارد خود قربانی تروریسم میشود.ما شاید تروریسم را به عنوان یک عارضه ناگوار و منفی،یک بیماری و یا یک حالت غیر طبیعی و ناپسند بنگریم ودر پی علاج و ریشه کن کردن ان براییم مثل طاعون.اما انکه قدرت غلبه و کنترول انرا دارد چنین نمیبیند و نمی اندیشد.امریکا نگرش ارزش داورانه و اخلاقی به تروریسم نداردتا انرا بعنوان یک شر نابود سازد برای اینکه بخودش ضرر رسانده نمیتواند.امریکا اینجا حیثیت یک مارگیر را دارد که بخوبی با ان بازی میکند.به همین دلیل در پنجاه سال اخیر امریکا اشکارا تروریسم پروری دارد.لازم به یاد اوریست که زیادی از کاوشگران و محققان جهان در صدر انها امریکایی و اروپایی ریشه وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر را در درون اداره انوقت امریکا و نهاد هایی چون سی آی ای میدانند.شرارت و خانمانسوزی تروریسم بر هیچکسی پنهان و مورد تردید نیست.اما هشدار و اخطار عده ای از تحلیلگران محترم خود ما به امریکا از خطر تروریسم بی محل و زیره به کرمان بردن است چون امریکا خود کاملا به این امر اشراف و اگاهی داردو انرا بهتر از ما میشناسد.این هشدار های رسانه ای  جنبه تبلیغاتی و دیپلوماتیک و تعارفاتی دارد برای گم کردن رد پای.هشدار به قدرتهای استعماری نسبت به تروریسم زیره به کرمان بردن است و حکمت به لقمان اموختن.راه حل بنیادین و حقیقی تقویت و حفاظت کردن بدن خود ماست در برابر طاعون تروریسم.ما از همه اولتر باید خود را در برابر این بلیهه واکسین کنیم تا این طاعون در پیکر خود ما جایگیر نشود.امریکا درین زمینه شفابخش نیست بلکه او خود رواج دهنده این بلای واگیر جهانیست.این بزرگترین تجربه دهه های اخیر برای کل بشریت است که امریکا با ترویج و معامله با تروریستهای جهان با جان بشریت بازی میکند.این را صاحبنظران خود امریکا بمراتب بهتر از ما بیان میکنند و به ان اعتراف مینمایند.ما باید این فریاد «خر برفت و خر برفت»را با اگاهی برای خود سردهیم که ما خود قربانی اول انیم.این پدیده عجیب و درخور تأمل است که چرا قربانی خودش را به اغوش قاتل می افگند و ازو درخواست شفا دارد.

اینکه میش دل به گرگ می بندد و به او پناه می برد و ازو نجات میخواهد معمای گیج کننده و تراژدی جانکاهیست.این خود یک سوال ریشه دار وجودی،روانی و معرفت اندیشانه است که اندشمندان و متفکران بزرگ عصر ما چون هگل ،کارل مارکس و مارکوزه ازان به عنوان الیناسیون یا از خود بیگانگی هشدار داده اند.من از خوانندگان عزیز و اندیشگر  میخواهم که هر روز برای چند دقیقه ای به سخن ان حکیم حکیمان و عارف فرزانه مولانا تأمل نمایند زیرا هدف این مضمون نیز همانست که او در دو بیت ساده بحر را در کوزه ای گنجانده است.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا