گـزیده اخبــار

خانه » اجتماعی » زن عامل فتنه نیست.
زن عامل فتنه نیست.

زن عامل فتنه نیست.

در نظر آوریم، هر باری که در افغانستان، کم ویا بیش زنان بدون چادری، با صدا و یا بی صدا در حوزه های مختلف توانسته اند، سهمی داشته باشند، منبع ترس برای ایجاد فتنه نبوده اند. زنان در بسا از دهات، در جمع آوری حاصلات و انتقال آنها به خانه ها ویا خرمن ها سهم داشته اند. شاید هموطنانی بسیاری را سراغ داشت که در باره ی وضعیت  زنان گواهی بدهند که زنان با مردان در دهات دور افتاده نیز با داشتن چادر و یا چادرکی که بعضی ها کمر را نیز می بستند، در کار بیرون از خانه سهم داشته اند.بدون ایجاد فتنه. حتا زنان کوچی های خیمه بردوش با روی برهنه در سفر و حصر با مردان خود مشارکت داشته اندزنده یاد غبار در تصویر اوضاع اجتماعی یک دهی از ولایت فراه از جمله می نویسد:«زنان برقع و حجاب نمی شناختند وبا مردان خود شریک کار می کردند. این زنان آزاد و بی پروا زندگی عفیف را یک امر طبیعی می شمردند و از مفاسد اخلاقی مبرا بودند. افسوس از چنین استعداد هایی که برایگان مدفون می گردند.»(1)نویسنده در شهر کراچی پاکستان گواه بودم که زنان از حانه ی های بلند منزل، شوهر ویا فرزند را با آواز بلند صدا می کردند و برای خرید مواد با آنها سخن می گفتند.در این پیوند حاشیه وار یادآوری می شود که با وجود آنهمه تجارب و با وجود آنکه در پاکستان زنی توانست مقام صدارت را  داشته باشد و دیگری مقام وزارت خارجه را، همچنان که پرورش دهنده گان ومدافعان پاکستانی طالبان می دانند که تجارب سهم زنان در افغانستان، حاکی از ایجاد دشواری  و فتنه انگیزی نیست، اما با رواداری اهانت بزرگ، در دفاع از موجود دست پرورده، پای سنت و رواج های سنتی بخشی را در افغانستان درمیان آورده، تعمیم داده و به دفاع از جهل و اپارتاید جنسیتی پیشگامی میکنند.
از آنجایی که در بررسی های دقیق اجتماعی تکیه به تجارب نقش مهم دارد و تجربه گواهی داده است که زن عامل فتنه نیست، بلکه سهم مثبت او دست جامعه را صمیمانه می گیرد و جامعه را دوشادوش مردان در تمام حوزه ها در مدارج بالاتر میرسانند، تاکید روی این تجارب و تردید یاوه های زیانبار طالبانی حایز اهمیت بسیار برای داشتن موقف و موضع مخالفت آمیز است. از این منظر و حتا از منظر تعداد دیگری از پیروان شریعت که روایت و اسناد دیگری دارند، هیچ موردی نشانی نمی شود که زن باعث و سبب فتنه در اجتماع شده باشد.پس بهتر خواهد بود اگر علت اصلی هراس انگیزی زن ستیزانه را در شعور معیوب وبیمار، ذهنیت عقب مانده، ذهنیت تغییرندیده- سنتی و بافتش با ویژه گی های فرهنگی جوامع مختلف  بجوییم.
عیب و نقصی که به تغییر ومداوای فرهنگی- تمدنی نیاز دارد.برای جلوگیری از آن، قواعد و آداب و ویژه گی های معاشرتی وجود دارد که در سطح جهان رعایت شده است. چون طالبان با قوانین و آداب تمدنی نا آشنا و دشمن میباشند، کارشان به تهیه ی همچو قوانین و دستور های جاهلانه وستمگرانه انجامیده است.     

                   ۱: میر غلام محمد غبار. افغانستان در مسیر تاریخ. جلد دوم. ص 184. چاپ نخست.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا