بلی این اسرار تاریخ کمونستان و شوروی سابق بود ولی فراموش نشود که گاه گاهی چنین مهره ها کشته شده را برای اعلان رسمی نیز اول مریض وبعد مرده اعلان میدارند.اما ملابرادر و شیر محمد استانکزی هردو دو مهره خطرناک هند و آمریکا هستند این دو جاسوس شاگرد ناخلف خلیزاد نیز میباشند.شیر محمد استانکزی اول فرار نمود آنهم به کمک ملا برادر ورنه ملاهیبت الله این شاگرد وفادار را قبل از بالشت به دهن خود تیر کرده بود ، ملابرادر در شروع تسلیم گیری کابل تحت فرمان جنرال حمید فیض ریس استخبارات نظامی پاکستان در داخل ارگ نیز زخمی شد ، انگاه پاکستان لازم دید جنرال حمید فیض را از پست ریاست ISI منفک و در بخش نظامی صوبه سرحد قوماندان علی نظامی تعین کند .
فراموش نباید کرد که در جنگ نیابتی هند و پاکستان کشور هند بیشتر موفق شده که بخش بزرگ از بدنه طالب را از کام isi نجات دهد و در حلقوم خود فرو برد .تا چند روز دیگر شیر محمد استانکزی از قطر با تماس های نزدیک با سفیر هند میتواند پسر سهیل شاهین را منحیث دیپلومات جديد در هند تعین کند .این توافقات در بیرون مرز خلاف خواست ملاهیبت خواهد بود ، اما اختلافات امارت در داخل بدتر از اختلافات حفیظ اللهامین شاگرد وفادار با “نابغه شرق لوده سالار” تره کی است.در آغاز تسلیم گیری کابل بدستان طالب برای طالبان و لابیگران نادان طالب بار بار در مصاحبه های خود و نوشته های خود گفته بودم طالب اگر بخواهد با خلع سلاح ملت وبا مشت آهنین بر سر ملت کوبیدن ها بخواهد خود را در برابر قیام مردم مصون نگهدارد، اما صد در صد فروپاشی طالب از اسراختلافات درونی آنها صورت گرفتنی است!ملت دوباره به سلاح دست می یابد و با اولین سقوط پوسته طالب قریه ولسوالی و ولایت همین ترتیب شهر ها سقوط میکند.روز های رسوایی و ناکامی طالب نزدیک است .اما با تاسف که پاکستان دوباره پناه گاه تروریستان بدستان isi میگردد و نبست به افغانستان موقف بهتر حاصل میدارد.ملاهیبت الله و شورای کویته آنها باید هرچه زودتر برای تفاهم ملی وبرای وحدت ملی و برای احترام به حقوق شهروندی واحترام به مقام زن حرکت بسوی مردم نمایند، طالب هیچ چاره ندارد که درک از سقوط داکتر نجیب نمایند، داکتر نجیب ضرورت بر مصالحه ملی داشت ولی درک از آن نداشت که صادقانه عمل نماید، داکتر نجیب در سیاست مصالحه ملی کذابی خود، آنهم بدستور گورباچف که برایش واضح گفته بود :” اقتصاد شوروی در حال شکست قطعي قرار دارد حمایت مالی و نظامی حکومت دست نشانده آنها الی اخیر سال بیشتر توان اکملات و حمایت را ندارد ،داکتر نجیب باید در فکر نجات خود وراه حل اقدام کند “نجیب کار کشته استخباراتی ومهره KGB خواست با تکتیک مصالحه ملی در صفوف مجاهدین رخنه نماید و بخش از تنظیم های جهادی را از بدنه خانه مشترک جهاد جدا ساخته ویکجا بر علیه قسمت متحارب مقاومت کند .اما تنطیم های ضعیف درون جهادی هممتوجه بودند که از داکتر نجیب کاذب و خادیست چیزی باقی نمانده بر عکس عناصر چون شهنواز تنی وبعد جنرال دوستم هم بی وفایی بر بادار شوروی خود نموده وخود از بدنه داکتر نجیب و حزب وطن جعلی آن جدا ساختند!نجیب چاره نداشت که مثل ملا برادر و شیر محمد استانکزی بطرف هند و امارات عربی پناه برد ، اما انوقت همان جنرال دوستم شاگرد وفادار KGB و طفل دست پروده کمونستان مانع فرار داکتر نجیب در فرودگاه کابل گردید، پاکستان و آمریکا فاتح این بازی های استخباراتی بودند، که آغاز آن همان روز های کشته شدن محمد علی خرم وزیر پلان داود خان و بعد آن کشته شدن سفیر آمریکا آدولف دابس در هوتل کابل بود.پاکستانی ها در غلامی وباج گیری از آمریکا در کمک آمریکا خود به یک کشور استخباراتی قوی و حاکم بر سرنوشت افغانها مبدل گردید.بلاخره بعد انتقام آمریکا از شوروی و منجر شدن سقوط آخرین مهره KGB یعنی داکتر نجیب خود آمریکا نفس راحت کشید و صلاحیت تخریب افغانستان و ایجاد اختلافات بین بازیگران سیاست بعد داکتر نجیب یعتی تنطیم های جهادی را وظیفه پاکستان دانست .پاکستان در آن بازی آنقدر موفق بود که طرح فروپاشی شهر کابل را در نشست گرونر هوس پشاور نمود و آنجا همان کسانی را جمع کردند که یک روز هم در دفاع افغانستان و جهاد مسلحانه نقش نداشتند ، آنها کسانی بودند که در طول جهاد، در موتر های لوکس و خانه های ایرکاتدیشن دار مورد شفقت پاکستان و سیاسیون ذی الدخل خارجی در مخالفت با شوروی بودند، آنها نتوانستند خلاف میل پاکستان گورنر هوس پشاور را ترک گویند وبا قوماندان جهادی خود وارد ساختار حکومت و ایجاد نظم بعد فروپاشی داکتر نجیب گردند ، کابل ویران شد ، ادرات چور شد و قصر ها وبلند منزل ها در بدل ویرانی شیرازه وطن بدستان جزایر قدرت و خائنین به جهاد طبق میل پاکستان، حکومت مرکزی به صدها جزيره قدرت مبدل شد وازطرف دیگر خلیزاد و کرزی دو جاسوس استخبارات آمریکا و دو مشاور پایبلاین انتقال نفت ترکمنستان توسط کمپنی آمریکایی و برازیلی در فکر ملیشه های امنیتی پایبلاین گردیدند ، این ترکیب و کاپی” بلک واتر ” پنتاگون آهسته آهسته چاقتر گردیدند و حاکم بر شهر ها و مالک ارگ کابل ساخته شدند، ملیشه های خلیزاد کرزی بدستور پاکستان پدر کرزی را در کویته ترور کردند تا نشود در نهایت پدر کرزی منحیث کارمند شناخته شده دوره ظاهر شاه و کلان قوم مالک ارگ کابل گردد، ملاعمر بدستور isi ,منحیث مهره اساسی تحت نظر کارمندان استخبارات که مدارس دینی پنجاب و صوبه سرحد را رهبری میکردند بدیل خانواده کرزی تعین در مسؤلیت پذیری قیادت سیاسی ملیشه ها گردید .همینطور بازی هیبت الله ، ملا برادر، استانکزی ملا منصور و ملاعمر با صدها ماسک ونقاب در پشت پرده دور از کمره ها جریان داشت.کرزی برای خواب های قدرت حتی بعد کشته شدن پدرش نیز دست بردار از بازی های استخباراتی نشد ، این شخصیت تربیت شده در هند مثل شیر محمد استانکزی گاهی در آغوش این گاهی در آغوش آن می رقصید ، جهاد و شیرازه شجاعت و آزادی خواهی ملت شهید پرور افعانستان به فراموشی سپرده شد ودستور دزدی وفساد را خود کرزی برای کابینه واعضای ارشد رژیمش داده بود( “دزدی کنید ولی وطن راآباد کنید” یعنی برای خود قصر هابسازید ) و مسیر جهاد آن چنان منحرف ساخته شد که دیگر توان احیای روحیه ملی وآزادی خواهی و تقوا دینی دوره جهاد در آن وجود نداشت.البته در دور که تنظیم های مجاهدین مطرح بودند فراموش نباید کرد که تقوا مجاهدین داخل سنگر ها باتقوای رهبران تنظیم ها که توسط دست های پاکستان و حمایتگران غرب زیر پوشش جواسیس عرب بود بین مجاهدین و رهبران دیدگاه و تقوا خیلی در تفاوت بود، مجاهدین سنگر ها برای آزادی و رهبران تنظیم ها برای چوکی فکر میکردند و تبلیغات قدرت خواهی رهبران تنطیم ها بطرف سنگر های جهاد نیز دامنه میکشید تا آنکه ملیشه های پایپ لاين ترکمنستان مطرح بحث منابع استخبارات آمریکا، تحت نظر خلیزاد خوش خدمت گردید.طالب روی کار آمد و بت های بامیان منحیث تاریخ وفرهنگ افغانستان سمبولیک نابود گردید ، ISI با واژه جدید بنام مقاومت آشنا شد،
احمدشاه مسعود یگانه مخالف پاکستان در مقابل ملیشه های اجرتی آنها قد علم نمود و تعهد نمود که در مقابل دسایس پاکستان از افغانستان دفاع میکند، مسعود انسان متفکر دور اندیش و استراتژیست مستعد بود که در خون و رگش توانایی های فوقالعاده نظامی و در افکارش روش موفقانه تعین سیاست ملایم بود با انکه از لحاظ انسانی در سیر تکامل خود اشتیاهات هم داشت.وی خیلی ماهرانه برای زیر دستانش تعین استراتیژی نمود وبایک جمله کوتاه و پر مفهوم تعین هدف برای دفاع از افغانستان نمود:” اگر برابر به کلاه پکول من خاک وطن در اختیارم باشد از این خاک دفاع میدارم “وی اضافه نمود ” یک توته سنگ وخاک پکتیا، هرات، جلال آباد قندهار و شمال کشور همه برایم ارزش مساوی دارد “مسعود توانست رهبران و قوماندان همه اقوام و شهرهای افغانستان را در ساحه تحت کنترول خود منسجم سازد و بر ضد دسایس پاکستان مقاومت الی پیروزی ونابودی اسلامآباد نماید.اما آمریکایی ها میدانستند که مسعود وطنش را دوست دارد ودر مقابل بیگانه، تحمل تن بر تسلیمی نمیدهد، پاکستان و آمریکا طرح ترور ناجوانمردانه وی را بر چیدند، شاید هم سفر مسعود به فرانسه که در جمع هیات آن افراد قدر ناشناس موجود بود و در جریان ملاقات ها و مصروفیت دیپلوماتیک مسعود، در پاریس کسانی رسمی و یا مخفی با کارمندان استخبارات آمریکا در تعامل شده باشد و با وعده ها چرب همکاری برای قتل مسعود اعلان کرده باشد .بلاخره مسعود توسط دو عرب در لباس ژورنالیست با عمل انتحار به شهادت میرسد، اما جالب است که طرح اشغال افغانستان با حرکت مرموز ۱۱ سبتمر و شهادت مسعود همه در یک خط تاریخی قرار میگرد .
نویسنده آمریکایی Bob Woodward در کتاب “بوش در جنگ ” (Bush at war) خود مینویسد که اولین طیاره کماندوهای آمریکایی در تخار توسط هلیکوپتر خریداری شده روسی در نزد انجنیر عارف سروری نشست کرد و مبلغ ۸۰ هزار دالر برای عارف سروری دادند تا ازشهر تخار چند موتر خریداری کند، و خود کماندو ها مصروف نسب کمپیوتر های نظامی و تامین روابط شدند، عارف سروری در سفر فرانسه منحیث شخص مورد اعتماد احمد شاه مسعود هم سفر بود و در فرانسه جندین بار با مسؤلین استخباراتی ،سی آی ای ملاقات ها داشت .بلاخره افغانستان اشغال گردید ، مارشال فهیم طوریکه بعدآ معلوم شد اصلآ اطلاع نداشت که قوای انگلیسی در بگرام پیاده شدند ،بم باردمان طیارات B52بالای موازی طالبان جریان دارد و و پاکستانی ها با آمریکایی ها در تضاد واقع شدند و پاکستانی ها از همکاری با آمریکا در صورتی سرکشی میدارند که در جلسه بن بجای ستار سیرت باید یک پشتون منحیث ریس دولت برای دور انتقالی تعین گرد الی این تاید ازطرف آمریکا بر پاکستان باید از پیشروی قوای مارشال فهیم بطرف کابل آمریکایی ها بنا به خواهش پاکستان باید جلو گیری کند .در جلسه بن خلیلزاد ولخدر ابراهیمی هردو با تهدیدات تلاش دارند تا استاد ربانی منحیث ریس جمهور بر حال سابق باید از مقامش کنار رود، پاکستان و خلیلزاد هردو برای شخصی که افغانها بنام آن آشنایی ندارند و فعلآ با قوای آمریکایی مثل کارمل که سوار برتاتک های شوروی از بندر حیرتان در وقت اشغال شوروی وارد شمال افغانستان گردید ،اینک آقای حامد کرزی با قوای آمریکایی از حوزه جنوب غرب وارد افعانستان در حالی گردید که سی آی ای مطابق به پلان وی را ریس حکومت دوره موقت تحمیل میدارد.مرحله اشغال با بازيگران اَشغال خلیلزاد و کرزی و” پای دو” های خورد وبزرگ آنها به ۲۰ سال طول میکشد، اما آمریکا برای اهداف نهایی یعنی مقابله با چین و تسخیر کشور های آسیایی میانه تلاش مینماید، انطرف طالبان منزوی تحت حمایت پاکستان ومدریت خلیلزاد تحت تربیت و تفقد قرار دارند و آقای کرزی بخاطر دلجویی طالب که خودرا جانشین آنها ساخته برای طالب پی در پی زگنال برادر را ارسال میدارد، برای کرزی هیچ چیز ارزش نداشت مرگ پدر و بعدآ قتل برادرش توسط طالبان نفوسی در داخل خانه برادرش .در روز مرگ بردارش کرزی بازهم طالب رابرادر خطاب کرد ، چون بازی پشت پرده برایش معلوم بود ،خلیلزاد وی را تحت کنترول خود وامریکا نگهداشته بود !پاکستانی ها دربازی استخباراتی خود کار کشته و موفق بودند و در بدل امتیازات بیشتر آمریکا را مجبور به همسری باخود میکردند، در مخفی نمودن بن لادن و الظواهری آمریکایی ها را مشکوک ساختند.آمریکا هم حاکمیت و رهبریت خود بالای طالب را با انتقال رهبریت طالب از پاکستان به قطر دست پاکستان را کوتاه ساخت و خودش در خاک قطر و آبهای قطر که بزرگترین کشتی های نظامی و دفاتر کنترول آسیا قرار دارد ، چهار صد خانواده طالب را باامتیازات فوقالعاده معیشتی با رهبران طالب مقیم ساخت واز آنجا ناز طالب را بیشتر برداشت تااینکه دفتر رسمی طالب را در قطر در حالی تحمل نمود که اکثریت رهبران طالب در لیست تحریمات آمریکا قرار داشت .جالب آنکه در همان زمان امر دستگیری سران طالب و درج نمودن آنها در لیست سیاه تحریمات، در شهر مونیخ آلمان ماها رهبران طالب به شکل مخفی مهمان تحت اداره کنفرانس امنیتی شهر مونیخ میبودند وروی استراتیژی غرب با طالب رهنمود و آنها را تحت تربیت و ماموریت بعدی داشتند این مهمانی ها از سالهای 2005 شروع شده بود .حامد کرزی که اعتماد به نفس و برنامه ملی واستقلایت فکری و سیاسی نداشت از ایجاد دفتر رسمی طالبان در قطر و بلند نمودن بیرق طالب بالای محوطه دفتر آنها، مقام و چوکی خودرا در خطر دید و با اعتماد که بر آمریکا داشت ، سرو صداهای مخالفت آمیز با دفتر و بیرق طالب نمود تا آنکه آمریکایی ها تنها بیرق طالب را در دفتر قطر دوباره پاین نگهداشتند تا هردو طرف را راضی نگهدارد.برای اهل خرد و برای افغانهای آزادی و استقلال طلب کافی است که آن پاین و بلند شدن بیرق طالب در دفتر قطر را سمبول اشغال و دوام اشغال در موجودیت بازی دوگانه طالب و جمهوریت دانست ،برای آمریکا نگهداری افغانستان تحت کنترول خود آنها هدف اصلی است که پای روس و چين در آنجا قطع باشد ،اینکه آمریکا با قوای نظامی و اَشغال فزیکی قادر به این کار است ویا بعد بیست سال به موفقیت اقتصادی خوبتر در اداره و کنترول افغانستان رسیده باشد که بجای مصرف میلیاردها دالر و در خطر بودن جان سربازان ،بل اخره آمریکا توانست روی توافق دوحه شکل اشغال را تغیر دهد وبجای ملیارد ها دالر مصرف ماهانه فقط با مصرف پاکت های لاری هفته وار به طالب بتواند افغانستان را مطابق به میل خود مزرعه تحت اختیار بدون کشت و قطع آب وبایر نگهدارد .شهروندان افغانستان متوجه هستند که کشور چین تلاش بر رسیدن به مواد خام زیر زمینی دارند، با وجود نزدیکی با طالب وبا ادعای امنیت سرتاسری توسط طالب ولی چین قادر به استخراج معادن نشدند !همه میدانند که آمریکا طالب را در بازی مصروف نگهداشته که خود طالب گاه گاهی فکر میکند که منحیث یک حکومت مستقل وآزاد قرار دارد ولی در معاملات عملی متوجه میشود که جز لاف و خود خواهی و یکتازی قومیت دیگر هیج صلاحیت در سیاست خارجی ندارند، حتی در موضوع جنگ و کشتار مردم مسلمان غزه طالب نتوانست یک روزی هم دهن باز نماید .در نهایت باید درک نمود که طالب دوباره فرو میپاشد و پاکستان دوباره در موقف سابق خود خودرا قرار میدهد، زیرا طالب در رقابت با پاکستان در اختلافات درونی خود ودر اختلاف با اکثریت قاطع ملت افغان قرار دارد .طالب باید درک کند که سقوط وی همان طور مانند سقوط داکتر نجیب توسط اختلافات تفنگداران درون حکومتی حتمی است .بازهم التماس از افغانهای استقلال طلب است ،در هر جریان که هستید ولو در صفوف طالب باشید، لطفآ برای منافع ملی وحدت ملی وترقی کشور فکر کنید وبا ابتکار عمل تلاش برای مردم سالاری قانونمندی و طرح قانون اساسی و در فکر ملت سازی باشید .افغانستان نیازمند قیادت متفکر و معتدل ترقی خواه است، آن قیادت که بتواند حقوق شهروندی را در سرخط حس انسان دوستی و تقوای شخصی خود قرار دهد .نگذارید که پاکستان این اژدهای آتشین دوباره بالای افعانستان حاکم گردد .با ابتکار وحدت ملی بساط اختلافات و جنگ را خاتمه بخشیم، در افغانستان کار و جای برای همه بسیار است ،بیاید از راه صلح قدر همدیگر شناسیم.
