گـزیده اخبــار

خانه » اجتماعی » درناامیدی بسی امید است
درناامیدی بسی امید است

درناامیدی بسی امید است

دوستان خواننده وبیننده های عزیز تربیون نواندیشی توام با احترام به تک تکی از شما ! این بارخلاصه ای از گفتگوی محترمه دکتور خاتول فروتن سابق استاد پوهنتون کابل اکنون دکتر خانواده و متخصص امراض روانی با محترم ظریف نظر از ژورنالیست های طراز اول و ازنخستین مدیران رادیو آزادی برای افغانستان خدمت شما عزیزان تقدیم میگردد . هرچند این برنامه به مناسبت ضرورت برای بازگشائی  مراکز تعلیمی وآموزشی درافغانستان اختصاص یافته بود اما ازاینکه برنامه با بیست وسومین سالگرد تأسیس و بنیانگذاریی رادیو آزادی برای افغانستان مصادف شده بود محترمه دکتر خاتول فروتن در برابر پرسش محترم ظریف نظرگرداننده برنامه موسوم به شکست سکوت که چنین پرسیده بود : ازاینکه  امروز سی ماه جنوری مصادف است با  روزآغاز برنامه های رادیو آزادی تقریبأ ۲۳ سال قبل در سال ۲۰۰۲ که روی همین لحاظ این روزهم نه میدانیم که شما چه مقدار در این مورد معلومات دارید ؟ درمورد  رادیو آزادی اگر خواسته باشید چند دقیقه تبصره کنید بفرمائید :                         

محترمه خانم دکتور فروتن گفت : هرچند من متوجه نبودم که امروز بیست وسومین سالگرد رادیو آزادی است ولی میتوانم بگوئیم که رادیو آزادی یکی از رادیو های بسیار پرشنوینده در افغانستان و حتی بیرون از افغانستان بوده وهنوزهم هست وشما که یکی ازشخصیت های بسیار فعال ودرعرصه مرکزی ازین رادیو نقش داشتید اول به شماتبریک میگوئیم سپس برای کسانی که چه دراول آغازگررادیوآزادی بودند من به یاددارم که آقای عنایت شریف بودند همراه شما ، خانم فریده انوری بودند در شروع ! شریفه شریف بودند با شما، من که شنونده خوب رادیو آزادی هستم و این سالگرد را به شما تبریک می گوئیم که تا این اندازه شما توانیستید به این پله ها برسید درپاسخ به این پرسش که ضرورت بازگشائی نهادی های تعلیمی و مکاتب ثانوی پوهنتونها بروی دختران اگر می خواهید روی اهمیت و ضرورت آن اگر صحبت کنید بهتر خواهد بود  . محترمه خانم دکتورخاتول فروتن پس از تعارفات چنین ابراز نظر نمودند : این یک واقیعت مشهود است و همه می فهمیم  که در افغانستان یک جریانی بر سر قدرت آمده که اولین ضربه آنرا دختران جوان ما وخانم ها متحمل شدند متأسفانه باید بگوئیم که جریان قسمی بوجود آمد که از شروع مکاتب را بروی همه بسته کردند از صنف ششم به بعد ، باز دروازه های پوهنتون ها را بروی دختران بستند و آهسته آهسته با صدور فرمان های مختلف از تمامی عرصه های زندگی زنان را به حاشیه کشاندندحتی باید بگوئیم که زنان درسایه این فرمان ها اجازه حمام را نداشتند و ندارند ، به آرائیشگاه ها نه میتوانند بروند ،ورزش نه میتوانند بکنند به همین ترتیب اینگونه قیودات را بروی زنان وضع کردند که ما بحیث زن افغان این گونه برخوردومسأله را چیزعجیب وغریبی میدانیم زیراوقتی هموطن ما که طالبان خود را باشنده افغانستان می خوانند برادر و هموطن ماانداما بالای ما مردم ظلم میکنند نه میدانیم که اینها چه نوع برداشت ازانجام چنین عمل دارند همیشه می گفتند که مدارس و پوهنتونها تا امر ثانی معطل هستند  . این امر ثانی هیچ وقت نه می آمد  ومردم هم صبر میکرد اما وقتی صحبت های بسیار متعددی صورت گرفت بالاخره طالبان حرف دل شان راگفتند که اینها ( طالبان ) به علم مخصوصأ برای زنان مخالفت دارند . حتی وقتی که برخی از مولوی صاحبان ما آیاتی از قرآن کریم را برای شان نشان دادند که در کجای قرآن واسلام آموختن علم برای زنها اجازه نیست ؟ وبا ایشان تبادل افکار نمودند در جواب گفتند که این کلتور افغانی ما است که زنها باید در خانه باشند !!وقتی می بینیم که چنین گروهی بر سر مردم ما حاکم اند و تحمیل می شوند و به قدرت آورده میشوند ما می بینیم وچنین  تصؤر می شود که اصلأ پشت صحنه کسانی و قدرت های دیگری هستند که اینها را به پیش انداخته وخود شان در پشت سر چنین عملی راانجام می دهند که مردم افغانستان ومخصوصأ خانم هاازدرس وتعلیم باید محروم شوند . ما این طور فکر میکنیم و نباید نادیده گرفت که امریکائی ها اگر می خواستند که مکاتب درافغانستان بازشود در ظرف یک هفته این کار صورت می گرفت . ولی امریکائی ها هم با ما سیاست دوگانه را به پیش میبرد ….وقتی مجری وگرداننده برنامه آقای ظریف نظر تلیفونهای شنونده گان را آزاد ساخت و گفت که وقتی دختران نتوانیستند به مکاتب بروند روحیه شان خراب شد و بعضی ها حتی به فکر خود کشی و انتحار  شدند اگر شما شنونده گرامی به اسم ساره جان درین مورد سوال خاصی دارید از دکتر صاحب همین لحظه بپرس اگر میخواهی از نقطه نظر روانی چه کمک می خواهی مثلأ ؟  محترمه خانم دکتور فروتن در پاسخ به این سوالی که یکی از شنونده گان بنام زهره جان از کابل چنین پرسید : …من میخواهم این سوال را مطرح و پرسان کنم که ما وقتی که ازآموزش محروم شدیم بسیار دلتنگ شدیم بسار ناامید هستیم که اصلأ امیدی به زندگی نداریم یعنی من شخصأ بسیار رنج می کشم که جوانی ما میگذرد و ما نه میتوانیم درس بخوانیم . نه میتوانیم تحصیل و کار بکنیم یعنی تا چه وقت این قسم باشیم شخصأ بسیار دلتنگ می شوم دکتر صاحب برای ما بگوید زمانی که دلتنگ می شویم و ناامید می شویم چه چیزی برای ما امید داده میتواند محترمه دکتر خاتول فروتن چنین پاسخ داد : تشکر من واقعأ حرفهای شانرا شنیدم اول اینکه همین تسلسل صحبتی که میکنند زهره جان ! شیوه ای بیانی که کردند برای ما این نوع یک امید دادکه دختران ما باوصف ازینکه ازدرس محروم شده اند اما ذهنیت شان ، طرز صحبت شان و کنجکاوی شان درباره علم و دانش آموختن هنوز موجود است .               
واین یک امید واری کلان است که اینها با وصف تمامی مشکلات ودرهای که بسته شده هنوز هم تلاش میکنند مشوره ما هم برای شان این است که هرگاه انسان به حالتی میرسد که دروازه ها بسته میشوند ، تاریکی می آید وانسان نا امید می شود وتصؤر میکند که خوب هیچ نوع امیدی وجود ندارد درهمان مرحله نا امیدی آدم کوشش کند که نسبت به احساسات ازعقل خود کاربگیرد وبسنجد که ازین تاریکی چگونه میتوانم خودم بیرون بیایم یا کمک والدین را ضرورت دارم یا از چهار اطراف ما ! چون دولت (طالبان) کمک نه میکند از طرف دولت (طالبان ) ما وشما چیزی نداریم اول ازخود باید شروع کند یعنی ناامیدی خودرا به یک امید تبدیل کند . اگردرس امکان ندارد کوشش کند که رسامی ، نقاشی ، خط نوشتن ، بافت ، خیاطی وغیره خودرا از تفکراتی که در فکرش چرخ می خورند و وی را مصروف نگه می کند و به شکل یک حلقه را بوجود می آورد رها کند به اصطلاح عامیانه ما وشما یعی زنجیر ها را بشکناند ازاین حالت که خود را بکشند هیچ وقت خود را ناامید نه بیند زیرااگرناامید شدچنانچه شما گفتید تمائل به خود کُشی پیدامیکند ونباید انسان به آن سرحد خود رابرساند اگرمی بینیدکه عوارض این ناامیدی سبب بیماریی دیپریشن می گردد باز به یک داکتر روانشناس تماس بگیرد در پهلوی آنکه دوای مؤثری را برای شان تجویز میکند صحبت های نیز باوی انجام می دهد که سبب تقویت روحی و روانی گردد زیرا در حالت ناامیدی اصلأ خود امید جوانه میزند . اگر نتوانیست به یک داکتر و یا روانشناس مراجعه کند تا اینکه کمک اش کند .اگر نه که میتوانیست واقعأ که یک خانم قوی است خود را هم میتواند از این چاه تاریک بیرون سازد و دیگران را هم کمک کند . ..
در آخیر این برنامه دختری از کابل تماس گرفت وقتی گرداننده برنامه از ایشان پرسید که شما چه فکر میکنید و راه حل را اگر بیان کنید که دختران به پوهنتون ها بروند و مشغول کار شوند  ایشان در پاسخ گفتند که : من سوال شما را گرفتم به نظر من ازاین حکومت من هیچگونه توقعی ندارم که مکاتب بازشود …وخود من هم نه می خواهم که با این حکومتی که ما داریم مکاتب بازشود بخاطر اینکه در مدرسه های که فعلأ دختران درس میخوانند همین مدارس دینی که اینها درس می خوانند می دانید که کدام مضامین تدریس می شوند ؟
ببینید مضونی بنام هفت زن دوزخی
این مضامینی است که در مدارس درس داده میشود شما فکر کنید که در شفاخانه ها به جایی داکتر یک ملا نشسته است و در ترافیک یک ملا نشسته است مکتب هم همین شکل می شود……..

2 نظر

  1. عمر و عزت داکتر صاحب خاتول جاویدان باد، چه نیکو سخن میگویند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا