پنج جوان که چهار تن آن مردان و یک تن آن یک خانم بود از یکی از کشور های عقب مانده آفریقایی بنابر جنگ های خانمانسوز، ظلم و استبداد حاکمان کشور شان از کشور فرار کردند و به یکی از کشور های مترقی اروپایی پناهنده شدند، تمام این پنج جوان بشمول آن خانم افراد متاهل دارای دو یا سه اولاد قد و نیم قد نیز هستند، که متأسفانه بنابر مشکلات کشور میزبان همسران و اولادهای خود را نزد خود خوسته نمیتوانند بعد از یکی دو سال پناهندگی چنین تغیرات در زندگی اجتماعی و فردی شان بوجود آمد:
اول. یکتن از این پنج نفر فقط برای چند ماه برای همسر و اولادهای خود پول ارسال میکرد، تیلفونی احوال شانرا میگرفت، اما بعد از شش ماه محیط بالای زندگیش تاثیر منفی انداخت، اول کدام دوست دختر یا “گرل فریند” پیدا کرد بعد از ان دوست دختر جدا شد و رو آورد به دسکوتیک، نایت کلپ، حتی سرحدش به روسپی خانه ها کشید دو ماه قبل زمانیکه به داکتر مراجعه کرد تست خون کرد “ایدز” تشخیص شد. دوم. فرد دومی تا اکنون به فامیل خود وفادار مانده به وطن برای همسر و اولادهایش پول ارسال میکند، یکی دو ماه پیهم روزه هم گرفت تاباشد با خواهشات جنسی خود غالب بیاید اما چون کار شاقه اجرا میکرد دیگر روزه گرفته نتوانست، آهسته آهسته روی آورد به عمل خود ارضایی، بعد از دو سال بنابر تنهایی و عمل شنیع خود ارضایی به تکالیف روانی و جسمی مبتلا شد زمانیکه نزد داکتر مراجعه کرد داکتر شدیدآ او را از عمل خود ارضایی منع کرد و برایش توصیه کرد اگر به این زندگی تنهایی و عمل خود ارضایی ادامه بدهید تکالیف روانی و جسمی تان خرابتر میشود.
سوم. فرد سومی که همان خانم وطندار شان بود او هم به سرنوشت نفر اول مواجه شد، چند دوست پسر یا “بای فریند” گرفت از آنها جدا شد و زندگی تنهایی اختیار کرد بعد از تست طبی دریافت که به چند مرض مبتلا شده. چهارم. فرد چهارم در مدت اقامت خود در اروپا منظم از همسر و اولادهای خود احوالگیری میکند، برای مصارف خانم و اولادهای خود پول ارسال میکند، اما چون از تنهایی در ملک مهاجرت رنج میبرد به خانم خود به آفریقا زنگ زد و برایش گفت: میدانم که به ازدواج دوم من راضی نمیشوی، من میخواهم ازدواج کنم اگر خودت هم میل ازدواج داری از هم مطابق قانون مثل اولاد آدم جدا میشویم بعد اختیار داری که ازدواج دوم میکنی یا خیر، اما اولادها را یا تسلیم پدر و مادرم کن یا با خود ببر، و اگر به نام من نزد پدر و مادرم اقامت اختیار میکنی و از اولادها مراقبت میکنی کمافی سابق مصارف ماهوار تانرا ارسال میکنم و اگر در وطن تحول مثبت رخ داد به وطن آمده احوال تانرا نیز میگیرم. بعد این فرد با کدام دختر هموطن خود که مجرد بود و یا هم از شوهر قبلی خود جدا شده بود عروسی کرد. پنجم. فرد پنجم که اصلآ انسان نبود یک فرشته بود، نفس مطمئنه داشت (در حالیکه در هر یک میلیون انسان حتی یکنفر هم در این زمانه دارای نفس مطمئنه نمیباشد)، نه دوست دختر یا گرل فریند گرفت، نه خود ارضایی کرد، نه به روسپی خانه ها رفت، نه صحت جسمی و روانی او در این مدت چندین سال که تنها است خراب شده و نه مانند مردم بومی اروپا و آمریکا از نجات تنهایی سگ نگهداری کرد و با سگ در یک بستر خوابید. حال با مطالعه پنج سناریوی واقعی فوق از نظر شما به جز نفر پنجم که فرشته و دارای نفس مطمئنه است کدام یک از این چهار تن فوق کار مناسبتر انجام داده است اگر چه هر پنج تصمیم مشکلات خود را نیز دارند.؟ جواب معقول پاسخگوی سوژه این روزهای فضای مجازی است
