جنگ عبارت از درگیری مسلحانه یا غیر مسلحانه میان افراد، دولتها، حکومتها، جوامع یا گروه های شبهنظامی مانند مزدورها، شورشگران و شبهنظامیان است. عوامل و انگیزه های جنگ در جهان خیلی زیاد بوده و در مناطق و جغرافیایی مختلف عوامل مختلف دارد، اما مهمترین عوامل جنگ ها اینها اند: توسعه طلبی، تمامیتخواهی، محدود بودن یا قلت منابع، حرص، برتری طلبی از قبیل ” برتری طلبی قومی، نژادی، زبانی، گروهی، حزبی، مذهبی”، بخل وغیره. درسال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) ریچارد ارت اسملی (برنده جایزه نوبل)، جنگ را به عنوان ششمین معضل (از میان ده معضل) که جوامع انسانی را تا پنجاه سال آینده تهدید میکنند معرفی کرد. در سال ۱۸۳۲ (۱۲۱۱) ژنرال کارل فون کلاوزویتس، فرمانده و نظریه پرداز نظامی پروسی در رسالهای به نام «پیرامون جنگ» چنین تعریفی از جنگ ارائه داد: «جنگ عملی مبتنی بر زور است تا مردم مقابل را مجبور به انجام خواستهمان کنیم.» هرچند برخی از پژوهشگران، جنگ را غیرقابل اجتناب و جزء جداییناپذیر فرهنگ انسانی میدانند اما دیگران بر این باورند که جنگ تنها در شرایط اجتماعی فرهنگی یا زیستمحیطی خاص گریزناپذیر است. از نظر این قلم جنگ دفاعی از سرزمین حق هر فرد جامعه است، حتی پرندگان و حیوانات نیز زمانیکه آشیانه شان مورد هجوم قرار میگیرد از خانه و کاشانه خود دفاع میکند، اما هرگاه هر جنگ یا جهاد در قبال خود بعد از شکست دشمن طرف مقابل برای مردمان آن سرزمین یا مرزوبوم نتواند آزادی، مصونیت، عدالت اجتماعی، صلح، سکون، آزادی بیان، آزادی حق تحصیل، آزادی شغل و کار وغیره آزادی های انسانی به ارمغان بیاورد آن جنگ “قوچجنگی” بیش نیست چه رسد که بعد از جنگ مردمان آن سرزمین بنابر نارسایی های طبقه حاکم مجبور به ترک وطن شوند.
نوت: (رفاه، آسایش و ترقی بعد از جنگ منظور نیست چون کشور بعد از جنگ به پول و منابع ضرورت دارد). هموطن عزیز! آنعده از شما که در چهل و پنج سال پسین شاهد جنگهای دفاعی، جنگ های نیابتی، جنگ های ذات البینی و نتایج جنگها و جهاد ها بوده اید کدام یک از این جنگ ها برای شهروندان کشور خوشبختی، سکون، صلح، آزادی فردی و اجتماعی یا حد اقل آرامش روحی به ارمغان آورده است؟ امید از روی احساسات جواب ندهید. نقد نظر با جبین باز پذیرفته میشود
