دیدگاه نواندیشی : این مقاله ای کوتاهی را که شما خواننده گان عزیز مطالعه می فرمائید بقلم یکتن از فرهنگیان و تحلیلگران نامورافغانستان جناب عبدالناصر نورزاد نگاشته شده که خواندن آن بخاطر دریافت حقیقت در باره تحریک موسوم به طالبان که یک پروژه استخباراتی بویژه درعمق استراتیژیک سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI نامیده میشود یک نوشته حائزاهمیت تلقی میداریم .اما درعین حال وقتی میگوئیم فلان تحریک مذهبی یاسیاسی یک پروژه استخباراتی بوده است برای بیگانه گان طماع و مغرض استفاده از هر کسی که با هر طائفه و قوم و قبیله ای تعلق داشته باشند و بتوانند آنها را در اهداف استراتیژیک شان یاری رسانند یک هدف استراتیژیک نامیده میشود چنانچه تحریک طالبان نیز به مثابه نیرویی جاده صاف کن سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI برای تحقق اهداف استراتیژیک در منطقه و جهان ازبطن جهاد مقدس مردم افغانستان برخاسته بود درراستای همین استراتیژی به صحنه آمده است .جایی بسی تعجب است که گروه طالبان با افکارواندیشه های متحجرانه شان به مثابه گُردان های استخباراتی درنوشته ای که بقلم محترم عبدالناصرنورزاد درجایی ودرذکرفضائل استخباراتی ملا محمد عمر چنین نگاشته اند « او ( ملا عمر ) با وجود زندگی خفیه، معجزه کرد و هزاران جوان پشتون بی خبررا دریک پروژه استخباراتی به دنبال آرمانی روانه ساخت که امروز پس از سه سال از تاسیس آن، هنوزهم این تفکر افراط گرایانه و قرائت عجیب ازدین، نفس می کشد و خون می ریزد.» واقیعت این است چنانچه در بالا نیز بدان اشاره گردید تحریک طالبان درمسیرتاریخی اهداف استراتیژیک کشورهای منطقه بالاخص سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI ظهور نموده است و این مأمول از سخنان رجال برجسته ارتش کشور پاکستان بخوبی به مشاهده میرسند طبیعی است که کینه بیگانه گان طماع برای رسیدن به اهداف و منافع استراتیژیک شان تنها یک کتله ای از مردم مورد نظر شان نبوده است بلکه با استفاده ازمواجب و امتیازات بی شماراستخباراتی همه ء انانی را که با هر طائفه ، قوم و مذهب تعلق داشته باشند و در سرزمینی بنام افغانستان بحیث شهروندان به سرمی برند آنها را به عنوان مهره های مورد اعتماد استفاده میکنند . وزیر دفاع طالبان از اعضای این گروه خواست از هیبتالله آخندزاده، رهبر این گروه، و دیگر مقامات مانند «مردهای در تخته غسل در برابر مردهشوی» اطاعت کنند. در این حالیست که این گروه از یک رهبر نامرئی اطاعت کرده و کورکورانه به اجرا و تطبیق فرامین آن می پردازد. شاید این گروه از جمله نخستین سازمان تروریستی ای باشند که بدون شناخت لازم از شخصیت و موجودیت رهبر شان به اطاعت آن وادار می شوند. در گذشته نیز از موجودیت و یا عدم رهبری چون هیبت الله، سخن هایی توام با شک و تردید زده شده بود.حالا خود مقام های طالبان از عدم موجودیت آن سخن می گویند و تمام این شک و گمان ها را به یقین مبدل می سازند.طالبان در ابتدای ظهور این گروه، رهبری داشتند به نام ملا عمر که جز اندکی نظر به روایات، وی را ندیده بود. کسی توفیق نیافت تا چهره آن مرد یک چشم و بی سواد را که در اوج جنگ با شوروی سابق، سرگردان به سنگرهای کور و بدون درک، این طرف و آن طرف دویده بود، ببیند. این مردکی بود که یک جنبش بزرگ از افراط گرایان قبیله سالار، مردان متعصب و بدون شناخت از تاریخ، فرهنگ، قداست و راهنمایی دین را پیروی کورکورانه می کرد؟ ملاعمر ظاهرا رهبر این گروه توانست از ابتدای ظهور آن در سال 1994 الی 2011 این گروه را رهبری کند؛ اما چهره خود را برای احدی نمایان نسازد. این کار در جنبش هایی که خشونت و جنگ را راهکار عملی تسخیر و قبضه قدرت برای ایده ی خاصی، بر می گزینند، نادر و عجیب به نظر می رسد. چون در دنیای امروز، رهبران با کاریزما، قدرت بسیج و توان سخن و افاده مطالب، قادر می شوند، توده های بیخبر را به دنبال خود بکشانند و به سمتی سوق دهند. اما قضیه رهبر طالبان، چنین نبود. او با وجود زندگی خفیه، معجزه کرد و هزاران جوان پشتون بی خبر را در یک پروژه استخباراتی به دنبال آرمانی روانه ساخت که امروز پس از سه سال از تاسیس آن، هنوز هم این تفکر افراط گرایانه و قرائت عجیب از دین، نفس می کشد و خون می ریزد. به هر تقدیر این مرد یک چشم پنج سال تمام بر 25 میلیون انسان بیچاره و خسته از جنگ و خشونت، حکم امیر المومنینی داد، فرمان صادر کرد، افغانستان را با بی پیشینه ترین روش حکومت داری، امارت اسلامی خطاب کرد و هزاران مرد بی خبر و روستایی را به اطاعت از خود واداشت. وی بعد از ساقط شدن امارت طالبی برای یک دهه دیگر در پاکستان، خفیه زندگی کرد و آن دم نیز کسی موفق به دیدار سیمای پنهان و خشونت زای وی نشد. پس از پخش شایعه در مورد مرگ وی، پیروان دیگر وی مانند ملا منصور نیز با این روش بر مسند امیر المومنینی تکیه زدند و خون هزاران انسان را بر گردن گرفتند. ملا منصور نیز در سال 2016 در نتیجه بازی از صحنه این دیکتاتوری سایه حذف شد و حالا مردی به نام هیبت الله، این مقام سایه را ظاهرا بر دوش می کشد.محمدیعقوب مجاهد، نظام طالبان را «مقدس» خوانده و گفته است که بدیلی برای آن در سراسر جهان وجود ندارد. وی راست می گوید هیچ نظامی در جهان همانند طالبان با یک رهبر نا مرئی وجود ندارد که اعضای آن نظام بدون یقین کامل که رهبر آن زنده است یا خیر؛ به اطاعت از آن بپردازد.