گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » دو خاطره از دو اعتصاب!
دو خاطره از دو اعتصاب!

دو خاطره از دو اعتصاب!

در سال ۱۳۵۹ زمانیکه صنف اول فاکولته زراعت دانشگاه کابل بودم مصادف بود به سال اول تجاوز روسها در افغانستان، ماه ثور بود و تمام محصلین پوهنتون از هشتم ماه ثور دست به اعتصاب علیه تجاوز روس به افغانستان زدند

  که نگارنده یک روز بعد از شهادت ناهید شهید در تاریخ ۱۱ ثور همان سال در جریان تظاهرات با ۷۰۰ محصل و متعلم روانه عقب میله های زندان جهنمی پلچرخی شدم که به تعداد ۶۰۴ نفر محصل و متعلم در درازای دو هفته از زندان رها شدند، اما اینجانب را در حالیکه با هیچ جریان یا حزب سیاسی ارتباط نداشتم با ۹۶ نفر محصل دیگر بنام محرکین اعتصابات در زندان نگهداری کردند تا بالاخره بعد از تأمل زجر و شکنجه بعد از چند ماه برائت حاصل نموده و از زندان آزاد شدم.در دیار هجرت  یعنی پاکستان در سال های بین ۱۳۶۵ و ۱۳۶۹ در یکی از دفاتر تعلیم و تربیه مهاجرین که مربوط یکی از جریان های سیاسی بود مصروف خدمت بودم. در چوکات آن اداره تعلیمی یک پوهنتون نظامی فعالیت داشت، خوب به یاد دارم که محصلین و استادان آن پوهنتون از مقامات بالا خواهان تغیر در سطح رهبری آن پوهنتون شدند، اما متاسفانه به خواسته های شان جواب مثبت داده نشد، بالاخره همه محصلین و استادان دست به اعتصاب زدند و از مقامات خواستند تا مسئول آن پوهنتون تبدیل و در عوض فرد با تجربه و با کفایت جانشین گردد. بعد از چند روز اعتصاب قضیه به حضور بلندترین مقام آن جریان سیاسی راپور داده شد، اما متاسفانه آنجناب عالی حکم تعطیل جبری پنج تن از اول نمره های آن پوهنتون را برای یکسال، سه تن از باکفایترین و لایق ترین استادان نخبه ی آن پوهنتون را برای سه ماه رخصتی جبری بدون معاش و یک تعداد نخبگان دیگر را توصیه و آن فرد بی کفایت که باید از رهبری آن مرکز تعلیمی منفک و خانه نشین میگردید به جای بهتر و مقام عالی ارتقاء داده شد و بجایش یک فرد کم تجربه و پائین رتبه تر در آن پوهنتون مقرر گردید.این بود حکایت خاطرات دو اعتصاب در دو جای مختلف و تحت دو ایدئولوژی مختلف که اولی از دموکراسی حرف می‌زد و دیگری از عدل عمری!

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا