علمای امروزی اکثریت ایشان کار نمی کنند ، فقط بالای( ریل قرآن شریف ) خودرا انداخته اند چشم ایشان بسوی جیب مردم است، آنها بخاطر آنکه بازارمنافع وعواید خودرا بهتر سازند، فراکسیون های تکفیری را همیشه با خود دارند وبرای حفظ آنها تعصب ،خشونت و شمشیر و جهاد را عزت دین واسلام تراشیده، همان جهاد وشمشیر را بالای کفار نه بلکه بالای مسلمانان استفاده میکنند که آن مسلمان بعد قتل دست آنها و یا بعد قتل فتوای دست آنها با شرایط اسلامی تکفین، جنازه و تدفین میگردد.
بهترین مثال معتقد به یک “اندیشه ی کاذب وخشونت پرور علمای طالبان اند .پیغمبر ص در جای گفته بود خانه های تانرا قبرستان نسازید ، یعنی بخش نماز هایتان را در خانه ادا نماید، رفتن به مساجد جهت ،تجمع وحدت قلبی و روحی و تبادل مسائل اجتماعی، ودیگر نیازمندی های مسلمانان است .در گذشته ها کتابخانه نبود ، پوهنتون ودانشکاه نبود ، کمیته های فرهنگی نبود ، مراکز تعلیمی نبود ، ادارات کار نبود وسایل ارتباط جمعی فقط مساجد ده و قریه و مساجد جامع برای ادای نماز جمعه و هردو عید بود .اگر علما بتوانند مساجد دست داشته خودرا منحیث یک محیط آکادمیک در آورند و امام آن هم در سطح دوکتوراو ماستری در علوم فقط برای ادای نماز و خواندن خطبه ها کار کند .بعدآ همان مسجد میتواند مسائل بزرگ عقیدتی را در انجمن علمای بزرگ از طریق دیدار حضوری وبا مدیا های الکترونیکی در سطح آکادمیک تحقیق وبا آدرس مشخص فشرده آن را به دست رس مردم از طریق انترنت و صفحات الکترونیکی بگذارند. در اینصورت از پراگندگی و جلو گیری خرافات ،تهدیدات و خودخواهی ها واستفاده دکاندری ملا ها و نیمچه ملا ها تکفیری ها مثل مولوی عنابی پنجشیر ودیگر خشونت گراها جلو گری میشود. در کشوریکه معاینه خانه های داکتر طب مطابق به قانون وزارت صحت در جوکات کنترول حکومت نبود ، هر کس میتواند معاینه خانه باز کند. مثل “بازار بورد” در پشاور هزاران لوحه لابراتور، معاینه خانه و داکتر ها بود .در لابراتوار ها کارمندان کار میکردند که سواد مکتبی نداشتند، حتی نوشتن و خواندن را یاد نداشتند فقط از روی شیشه مکرسکوب برایش یاد داده شده بود که کدام تصویر نام کدام مرض را دارد واز روی جدول کاغذی پیش رویش کلمات را کاپی میکرد ودر کاغذ تشخیص دست مریض میداد، حالب آنکه معاینه خانه داکتر پهلو هم مالک همان لابراتور میبود و خود داکتر هم شوق وعلاقه به تحصیلات طب داشت اما بعد سمستر اول فاکولته و وطن را در وقت جنگ ها ترک کرده بود وی دریکی شفاخانه های هجرت هم سرطبیب و داکتر میبود وهم معاینه خانه داشت، یک مریض از اثر تداوی آنها جور نمی شد الی که مریض های ارگانیک میمردند و مریض های سطحی خودش قادر به صحت یابی خود میگردید .اما پول درآمد تیکه داران طب” بازار بورد ” حد نداشت!خوب خدا را شکر کلینک های هجرت، مایعنه خانه های هجرت، احزاب سیاسی و تنظیمی هجرت، جراید غیر علمی هجرت همه بخیر ازسر ملت گذشت به تاریخ پیوست، ولی استعمار در موجودیت طالب همان جهالت قرن را هنوز هم زنده نگاه کرده. همه ادارات در باز سازی وقانون سازی جهت پیش برد قناعت بخش بار بار قانونسازی و کار کردند تا دوباره تخریب شدند .اما اداره دینی یعنی مساجد و قوماندان مساجد یعنی ملاها را تا حال کسی نتوانسته چیزی بگوید ، آنها اسلحه تکفیر در دست دارند ، سلاح کشنده آنها صدها ریس جمهور را نابود کرده ، آنها با سلاح تکفیر وخشم فکری خود ،بدتر ازسلاح شیمیایی هستند ،این سلاح شیمیایی برای تثبیت وحدانیت خالق هستی نیست ، آنها برای حفظ شهرت و محبوبیت و غرور نفس، شکم و راحتی خود کار میکنند. از کجا ثابت است که دو انسان یکی فرشته میشود یعنی ملا وآن دیگری سیکولار کافر ،ملحد میشود، در حالیکه همان کشته فتوا دست ملا با شرایط اسلامی شستشوی، تکفبن ،نمازه جنازه و تدفین میگردد؟؟؟ملا بخود حق میدهد که هر چیز در دهن وذهنش است بیان کند ،آنجا آزادی بیان حق ساخته خودش است ، اما یک آکادمیسین اگر از فن و مسلک برای اداره امور ویا بهبود وضعیت اجتماعی سخن گفت و منافع شخصی ملا را زیرسوال میبرد، فورآ از منبر بنام دین و اسلام تکفیر شده انتحاری های عاشق جنت را دنبالش روان میکنند.بلاخره باید قانون وجود داشته باشد ،عصر تحریکات و استفاده از نام علما باید بخاطر خدا و شناخت حقیقت خالق هستی در نظم قانون گنجانیده شود، انهایکه یکی را نوازش و دیگری را با سلی تکفیر میزنند بلاخره درک نمایند که تو وآن هردو یک خالق دارید.شاید علم و تلاش رفتن وی به تحصیل علوم و نشستن وی در جوکی مکتب و دانشگاه از عمر تو کرده زیاتر باشد.چرا آن یکی تکفیر و تو عامل قتل وبی نظمی اجتماع هستی؟