تاریخ بشر همواره شاهد دورانهایی بوده است که در آن خرد، حکمت و منطق قربانی جهل، هیاهو و عوامفریبی شدهاند. اما امروز، در جهانی که تکنولوژی، اطلاعات و دانش به اوج خود رسیده است، پارادوکس عجیبی به چشم میخورد: افراد باهوش، متفکران و خردمندان مجبور به سکوت میشوند، زیرا بیان حقیقت و منطق ممکن است باعث رنجش رهبران جاهل و حاکمان نادان و از دست دادن جان آنها گردد.اما آیا سکوت خردمندان در برابر ظلم و حماقت، خود نوعی خیانت به حقیقت نیست؟ اسلام، سکوت در برابر ظلم و بیطرفی را مردود میداند. در منطق اسلام، هیچ راه میانهای میان حق و باطل وجود ندارد؛ یا با ما باشید، یا بر ما! خاموشی در برابر ستم، همراهی با ستمکاران است. ازاینرو، هر خردمندی که در برابر جهل و ستم خاموش بماند، در واقع به استمرار آن کمک کرده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهورجدید آمریکا، شاید بهترین نمونه از این پدیده باشد. کسی که با توییتهای جنجالی، اظهارات غیرعلمی و رویکردهای ضدمنطقی توانست قشری از جامعه را با خود همراه کند. او در دوران ریاستجمهوریاش:
- تغییرات اقلیمی را یک «فریب» خواند، در حالی که دانشمندان درباره فاجعه زیستمحیطی هشدار میدادند.
- سیاست خارجی را به یک نمایش تبلیغاتی تبدیل کرد، تا جایی که مذاکره با طالبان را در توییتر اعلام کرد!
- رسانههای منتقد را “دشمن مردم” نامید و فضای آزادی بیان را سرکوب کرد.
- در مورد غزه و فلسطین، گفت که میخواهد غزه را بخرد و به عربها تحمیل کند! این ادعا چنان مضحک بود که حتی تحلیلگران غربی هم به تمسخر آن پرداختند.
-
- اگر کسی برخلاف جریان رسانهای سخن بگوید، برچسب “افراطی”، “ضدحقوقبشر” یا “ضددموکراسی” میخورد و بایکوت میشود.
- در موضوعات حساس مانند اسرائیل و فلسطین، هر کس از جنایات اسرائیل سخن بگوید، ممکن است متهم به یهودستیزی شود!
- فضای دیجیتال به ابزاری برای کنترل افکار تبدیل شده است؛ بهگونهای که فقط صدایی که با جریان غالب همخوان باشد، شنیده میشود.رفتارهایش بهگونهای بود که گویی یک سگ هار است که به هر طرف دهن میزند و به همه میتازد؛ از اروپاییها گرفته تا چینیها، از همحزبیهایش تا مخالفان، هیچکس از زبان تند و رفتارهای دیوانهوار او در امان نبود.اما خطر بزرگتر این نیست که ترامپ فردی دیوانه بود؛ بلکه این است که جامعهای به جایی برسد که چنین فردی را به عنوان رهبر بپذیرد. اگر خردمندان خاموش بمانند، این چرخه دیوانگی ادامه خواهد یافت.
در بسیاری از کشورهای اسلامی، نیز دیوانگان و جاهلان وابسته به طواغیت بر منبر قدرت تکیه زدهاند و خردمندان را به خاموشی واداشتهاند. در حالی که اندیشمندان و عالمان واقعی یا در تبعید هستند یا در زندان، سیاستمداران فاسد و علمای درباری میداندار شدهاند.در چنین شرایطی، دیگر مجال سخن گفتن برای اهل خرد باقی نمیماند، زیرا حاکمان نادان نمیخواهند صدای حقیقت را بشنوند. اما آیا این سکوت به صلاح است؟ اسلام این سکوت را همچون گناهی بزرگ میداند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «ساکت در برابر ظلم، شیطان گنگ است.» این یعنی کسی که در برابر ستمگران سکوت میکند، به اندازه خود ستمگران در جرم شریک است.
یکی دیگر از جلوههای این پدیده در دنیای امروز، فرهنگ “لغو کردن” (Cancel Culture) و استبداد رسانهای است. در بسیاری از جوامع غربی، دیگر آزادی بیان مفهومی نسبی پیدا کرده است.در چنین شرایطی، حتی نخبگان و متفکران جرأت ابراز نظر واقعی خود را ندارند، چرا که از ترور شخصیت و حذف رسانهای میترسند. اما سکوت در اینجا به چه معناست؟ آیا خاموشی ما، خیانت به حقیقت نیست؟
حال که جهان به این نقطه رسیده که نادانان بر صحنه هستند و خردمندان خاموش، آیا امیدی برای بازگشت عقلانیت وجود دارد؟
یکی از مهمترین راهکارها برای مقابله با این وضعیت، ترویج فرهنگ پرسشگری و تفکر انتقادی است. تا زمانی که جامعه نتواند هر سخن را بدون تعصب و با منطق بررسی کند، دیوانگان بر مسند قدرت باقی خواهند ماند.
اسلام همواره تأکید کرده است که حقیقت باید گفته شود، حتی اگر برای گوینده آن هزینه داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «برترین جهاد، سخن حقی است که در برابر حاکم ظالم گفته شود.» پس چرا سکوت کنیم؟ چرا در برابر جهل و ستم خاموش بمانیم؟
رسانهها امروز به ابزار تحمیق و شستوشوی مغزی تبدیل شدهاند. اما هنوز رسانههای مستقلی وجود دارند که میتوانند صدای حقیقت باشند. حمایت از چنین رسانههایی کلید بازگرداندن عقلانیت به جهان است.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، جهان به نقطهای رسیده که افراد باهوش از سخن گفتن منع میشوند، تا مبادا احمقها ناراحت شوند. این پدیده را میتوان در سیاست، رسانه، اجتماع و حتی در فضای دیجیتال مشاهده کرد.اما خاموشی هرگز راه حل نیست. اسلام، سکوت در برابر ظلم را محکوم میکند. یا با حق هستیم، یا در جبهه باطل؛ هیچ راه سومی وجود ندارد. اگر خردمندان سکوت کنند، میدان برای دیوانگان باز خواهد شد و جهل حکومت خواهد کرد.پس بیایید صدای حقیقت باشیم، حتی اگر سخت باشد. بیایید در برابر جهل و ستم بایستیم، زیرا تاریخ نشان داده که حقیقت همیشه راه خود را پیدا میکند. اگرچه امروز به نظر میرسد که دوران “حاکمیت دیوانگان” است، اما این وضعیت همیشگی نخواهد بود. آنچه مهم است، ایستادگی در برابر جهل و دفاع از عقلانیت، حتی در سختترین شرایط است.