گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » شکست مفاهیــمی ازدیــــن، درمــداخلـــت بــا ســــیاســــت !
شکست مفاهیــمی ازدیــــن، درمــداخلـــت بــا ســــیاســــت !

شکست مفاهیــمی ازدیــــن، درمــداخلـــت بــا ســــیاســــت !

دیدگاه نواندیشی : ما بارها ازهمین تربیون خدمت همه عزیزان به عرض رسانده ایم که استعمار جهانی بویژه آنگاهی که برای رسیدن وکسب منافع اقتصادیی شرکت های چند ملیتی که در چهار چوب نظام اقتصادی بازار آزاد فعالیت میکنند راه مسخ اندیشه ها به شمول ادیان توحیدی و نگاه دموکراتیک ومردم سالارانه به حیات تمد نی بشررا به عنوان بهترین و مجرب ترین شیوه انتخاب  نمود برای تحقق این مأمول به ایجاد واحد های ویژه ای بشری در قالب احزاب “سیأ” سی و فرهنگی دست یازیدند . حیرت انگیز است که ارابه های این پروژه استخباراتی  در اوج حرکت های استقلال طلبانه ملت های زیر یوغ استعمار درکشورهای شرقی و خاورمیانه براه افتید وتا امروزادامه دارد . چنانچه مبارزات استقلال طلبانه آزادی خواهان درنیم قاره هند وقتی استعمار انگلیس رامجبور به ترک کشور شان ساخت انگلیسها با نفوذ استخباراتی در مهمترین نیروهای آزادی خواه و احزاب سیاسی و مذهبی مانند جمیعت العلمای اسلام ،جماعت اسلامی ، مسلم لیگ ودیگر گروه ها ی سیاسی مذهبی به ایجاد کشوری به نام پاکستان اقدام ورزیدند زیرا استعمار گران بویژه انگلیسها میدانیستند که اگر در نبرد رویارویی با شکست های فاحشی روبرو میشوند با زمینه های که در بخش مدیریت جامعه نزد آنها وجود دارد میتوانند به اهداف استراتیژیک خویش نائیل آیند.” سیب باشد از بید باشد ” زیرا درنظام سرمایه داری با شیوه بازار آزاد مافیائی  که با جهان بینی منافع مادی استواراست برای رسیدن به چنین منافع استراتیژیک تغییر شیوه ها واسلوبها یک امر معمول پنداشته شده آسان ترین شیوه را که همانا مسخ ارزشهای معنوی به شمول ادیان حتی دموکراسی ومردم سالاری دربسترتاریخی یک ملت است مورداستفاده قرارمی دهند.زیراانگلیسها وسائرشرکای اقتصادی شان توانیستد قرئت وبرداشت غیر عقلانی از مذهب را به عنوان ” دین حقیقی “درمیان جوامع شرقی بویژه اسلامی عنوان کنندوبااستخدام و گماشتن چند تنی ازراهبان و روحانیونی که قبلأ بر آنها سرمایه گذاری شده است به عنوان مراجع رسمی مذهبی با آلقاب شیخ ، مولوی ،علامه، آیت الله العظمی،شیخ الاسلام و ده ها لقب دیگری به عنوان تنها مراکزفتوی دهی معرفی کنند.جای تعجب آنجا وآنگاه است که این امر فرهنگی توسط عده ای ازروشنفکران چنین جوامع استعمار زده که حتی در مبارزات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه ضد استعمار دوشادوش سائر مبارزین راه استقلال و آزادی سهم گرفته اند در حوزه مدیریت جامعه آنچه را که از سوی استعمارتوسط همین مراجع مجهول و مجعول استخباراتی بنام ” دین حقیقی” معرفی میشود

  دین اصلی میدانند وکاملأ طبیعی است که این گفتمان  خرافات آلودی را که استعمارجهانی  با قیمت و بهای ناچیزی آنرا در جامه ” دین حقیقی ”  به مردم عرضه میکنند و طبعأ که این گفتمان مذهبی و خرافات آلود  جوابگوی نیاز های انسان معاصرنه میباشد آسان ترین راه برای چنین روشنفکران که ما آنرا ساده لوح خطاب می کنیم این است که شعارمیدهند ” دین باید از سیاست جدا باشد ” درحالیکه آنچه را که نتواند با ساس عقلانیت و آگاهی و مصلحت هرجامعه و درهرعصر وهرجغرافیا دین نه بلکه خرافات اند که نه تنها از سیاست باید بدور باشند بلکه تلاش همه مبارزان راستین وعدالت خواه جوامع بشری باید درراستای روشنگریی  متعهدانه وانسان مدارانه براین اصل استوار باشد که بتوانند شیوه های را که استعمار امروزی برای غارت ملتها به کار میبرند شناسائی کنند واین عملیه رابه وجدان ملی مردم یک سرزمین مبدل سازند  این سخنان ارزش‌های اخلاقی و معنویات دینی در یک پارلمان سیاسی هیچ مفهوم را نمی‌تواند ارائه نماید جز شکست مفهوم دین در مداخلت سیاست!اخلاقیات و معنویات قبل از ادیان هم بوده ودر جوامع مختلف بشری به شکل کلتوری بنام مورال Moral و در علوم اجتماعی و روانشانسی بنام اخلاقیات Ethik یاد می‌شوند. فرق بین Moral و Ethik در آنست که Moral مختص به ارزش های معنوی کلتوری همچنان منبع دینی دارد، که رسوم وعادت پسندیده تعین شده نظر به مقتضای همان جامعه میباشد ودر هر جامعه متفاوت میباشد،چنانچه در جوامع شرقی و غربی موقف اجتماعی زن واطفال و یا موقف والدین و بزرگسالان در تفاوت بوده، همچنان موضوعات برخورد ها وارزش های مختلف با تفاوت های خاص میباشد،  چنانچه در یک اجتماع یک برخورد کار پسندیده است ودر اجتماع دیگر عمل زشت و تعجب آور است، همین برخورد ها به مرور زمان در فهم انسانها با تغیر و رشد کلتور نیز متفاوت میگردد اصطلاح Konservatismus  بیشتر از متون وفهم دینی و کلتوری با روش قدیم و کلاسیک سرچشمه میگرد ،  بطور مثال سن ازدواج یک دختر در جوامع شرقی اکثرآ مورد بحث نیست، بارها دیدیم که حتی طفل را در قید نکاح درآوردند وهم‌چنان ازدواج با دختر خاله و پسر عمو در بین خانواده مطمئن تر خوانده می‌شود، تقاضا همبستری با زن در احکام دینی و کلتوری حق مردان دانسته شده و زنها مکلف بر ارضایی خواهشات جنسی مردان بوده ویا نقش والدین و قبول مسؤلیت آن برای اطفال یک وجیبه است ،اما در جوامع غربی دیدگاه ها طور دیگر است.دوراز واقعیت نخواهد بود که در زمان جمهوریت و اشغال ناتو پارلمان نمایشی غیر مردمی فیصله نمودند که تجاوز مرد در بستر خواب بالای زن از جمله حقوق مرد بوده ودر جوکات قانون تجاوز جنسی محسوب نمی‌گردد وبر عکس زن را مکلف بر ارضای خواهش جنسی مرد نمودند. در بحث اخلاقیات و Ethik همه جوامع بشری روی اصول آن توافق دارند ، بطور مثال خیانت ،دزدی ، قتل، دروغ گفتن،  غلطی ،چال نیرنگ  خدعه و کلاهبرداری ، خشونت لفظي verbale Gewalt    (  verbal violence)توهین ،تحقیر ، فشار روحی وارد کردن در هر جامعه کار پسندیده نیست خصوصآ خشونت فزیکی physical violence/körperliche Gewalt  در همه جوامع بشری عمل نا پسند زشت و خلاف اخلاقیات است.  بر عکس مورال Moral منبع دینی و کلتوری دارد , ,که اخلاقیات Ethik در بسیاری موارد خلاف برخورد های دینی و کلتوری میباشد.جنگ ملا و مکتبی یعنی تفاوت ها بین Konservatismus و مدرنيته Zivilisation بزرگ ترین مشکل جوامع بشری بوده.
چنانچه در بخش مورال و دین  قتل انسانهای دیگر اندیش جواز داشته تا سرحد انکه انسان متیقن به باور دینی خود در وقت اجرای احکام دینی خود هیچ فرصت تفکر واجتناب ازعمل خشونتبارنمیتواند بدارد،چنانچه قتل های محاکم صحرایی فردی ویا دستجمعی بابی رحمانه ترین شکل آن (از دید بیننده )،  برای عامل قتل جز ثواب مفهوم بی رحمی ندارد چون فکر ومغز وی طوری پروگرام سازی شده که راه عقل سلیم را مسدود نموده.در عقاید دینی گرفتن اموال متحارب وارزش های حیاتی آن جواز دارد،  چنانچه در مدیا ها شنیده شد که در جنگ غزه برای سربازان اسرائیلی دستور داده شده که اطفال غزه را باید نابود کنند ،زیرا همین اطفال در آینده جنگجویان آزادی خواه به‌بار می آیند وهم چنان دیده شد که در عملیات ۷ اکتوبر ۲۰۲۳ آزادی خواهان مسلمان فلسطین بدون تحمل وارد کنسرت اسرائیلی ها شدند وهر آنجه در توان وامکانات داشتند انجام دادند ، برخورد غیر مجوز اخلاقی اسرائیلی ها و هم‌چنان برخورد و عکس العمل فلسطینی ها هردو منبع دینی دارد وهردو طرف بنا به ارزش های دینی و کلتور بخود حق می‌دهند که اخلاقیات یعنی ،Ethik, را پا مال نمایند. حال بحث ما در تعین روش سیاست و انفاذ قانون در یک پارلمان است.منافع علیای یک کشور را در مشترکات اخلاقیات بشری Ethik مطابق به قوانین نافذه بین الملی در یک پارلمان منتخب مردمی جستجو کرد.از دید بنده دین می‌تواند یک انتخاب آزاد و برداشت عقیدتی فردی انسانها در جوکات قانون جزی از قانون باشد.اما سیاست و تعیین حدود وقوانین در حکومت داری نیازمند تحقیقات ،انکشافات علمی بشری در عرصه های مختلف فنون و مسلک تجربی علمی بوده که دین جواب گوی نیازمندی های آن نمی‌باشد و یا این بار گران را بدوش دین نباید گذاشت ،زیرا دین   برای حکومت داری معاصر و نیازمندی های بشری در عصر علم تکنولوژی نمی‌تواند جواب گو باشد.چنانچه دین اسلام  ودیگر ادیان مروجه جهان در این مورد هیچ توضیحات بنیادی نداشته و تفاوت های زمانی و مکانی عصر پیشوایان دینی یعنی پیامبران گرامی با حال فرق دارد.بخاطر حفظ حرمت دین، دین باید مجزا از سیاست بماند بر عکس آن، انتخاب دین وعقیده برای یک سیاست‌مدار جایز بوده تا در پرتو اعتقادات و برداشت های دینی خود بتواند منحیث یک سیاست‌مدار متقی مصدر خدمت بر جامعه گردد ،آنهم در صورتیکه ارزش های سیاست و حکومت داری را با معیار های علمی ،فنی و مسلکی در عرصه‌های خدمات اجتماعی با خود داشته باشد و در چوکات قوانین اساسی جامعه خودرا مکلف بداند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا