هرچند به مثابه تربیون نشراتی که از سالهای سال بدینسو در راستا و مسیر روشنگرانه در جامعه استبداد زده شبه مذهبی افغانستان فعالیت داریم هرنوع استبداد را بویژه از جنس مذهبی را قویأ محکوم میکنیم واکیدأ باورداریم که بالاخیره پیروزیی از آن حق و عقلانیت است اما درمورد خبری که حبیب الرحمن حکمتیار فرزند محترم گلبدین حکمتیار در صفحه ایکس وسابق تویتر خود به نشر رسانده واز مخاطبان خود پرسیده است که ” ایا می دانستید طالب تفتیش عقاید را هم انجام می دهد. ” به عنوان کسانی که در پاتوقی بنام تربیون نواندیشی گردهم اماده ایم و بسیاری از جمع ما در سخت ترین شرائط جنگ تحمیل شده از سوی ارتش سرخ بر افغانستان در مراحلی از زندگی سیاسی خویش با حزب اسلامی افغانستان تعلق و ارتباط تشکیلاتی داشتیم برادرانه ودلسوزانه به عرض میرسانیم که اندیشه های حاکم که برروح وروان جناب گلبدین حکمتیار مستولی اند با کسانی که بنام امارت اسلامی از دیوارتاریک واستخباراتی بر بام افغانستان بالا آمده و افغانستان را متصرف گشته اند هیچگونه تفاؤت فکری و گفتمانی ندارند.علاوه براین شجرة النسب بسیاری ازچهره های که دردوران مبارزات آزادی بخش مردم افغانستان علیه اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ قد علم کرده بودند و اکنون بنام تحریک طالبان در تشکیلاتی بنام امارت اسلامی افغانستان حکمرانی میکنند با همان گروه های سابق جهادی منجمله حزب اسلامی افغانستان برهبریی گلبدین حکمتیار توصل می یابند . ساده اندیش ترین کسانی از جامعه ومردم جنگزده ما نیزاین واقیعت را میدانند که اختلاف میان شیخ هیبت الله رهبر طالبان وجناب گلبدین حکمتیار وحزب اسلامی اش بیشتر استخباراتی است تا اختلاف در اندیشه !یا به قولی جنگ بر سر لحاف ملا نصرالدین بوده که با تأسف ریشه در مناسبات میان ارتش پاکستان بویژه سازمان اطلاعات ارتش ISI آنکشور و حکومات های دست نشانده اش دارد که با اجرای طنزی بنام انتخابات در نقش صدراعظم صورت میگیرند .البته هرچند برای روشن ساختن چنین پروژه های استخباراتی که از بسیار دیرریشه درآنسوی مرزها دارد و ما به عنوان تربیون روشنگرانه گاه گاهی بدان اشاراتی داشته ایم که فعلأ با توجه به اینکه روح مسأله اشتراکات فکری دوجریان به ظاهر مخالف هم دیگر میباشد از تکرار آن خود داری میگردد .
جالب وسخت شگفت انگیز است که جناب آقای گلبدین حکمتیار برخلاف روح حقیقی دین اسلام که منشأ اقتدار که همانا حق حاکمیت است از آن انسان که در جامعه سیاسی شهروند نامیده میشود دانیسته شده است . هر چند که در ارتباط خدا و انسان این حق حاکمیت بالذات از آن خدا است اما در مناسبات اجتماعی و سیاسی انسان حق حاکمیت به عنوان امانتی از سوی خدا به انسان واگذارشده است . لذا به رأی و نظر مردم نه تنها در یک نظام سیاسی و حاکمیت توجه میشود بلکه در فرآیند اعمال اقتدار و مراحل گوناگون تصمیم گیری ها ی سیاسی مردم به نیابت خدا اما بر مبنای خِرد و عقلانیت حضور فعال دارند اما آقای گلبدین حکمتیار که زمانی گلِ سرسبد شبکه های استخباراتی کشورهای جهان بویژه سازمان اطلاعات جهنمی ارتش پاکستان ISI بود در خطبه غرای که در یک محفل جهادی و در میان حواریون سربه کف خود ایراد می کرد چنین فرموده بود : در اسلام تصؤر تنظیم های جداگانه وجود ندارد . تمامی مسلمان ها بدست یک امیر بیعت می کنند در زیر یک پرچم و یک صف ایستاد می شوند . اگر جای جماعت ، امیر و امام استاد باشد جماعت جداگانه را کسی نه میتوانند ایجاد کند . در یک مسجد دو جماعت را هیچکسی نه میتوانند انجام دهند که یک جماعت ایستاد باشد و امام نیز حضور داشته باشد کسی جماعت دیگری را برپاکند برای این کار اجازه نیست . این جماعت های جداگانه و گوناگون را ختم می کنیم . یک امام را تعیین می کنیم و در یک صف ایستاد می شویم و در یک مسجد جمع می شویم . تمامی مردم افغانستان زیر پرچم اسلام بحیث افراد یک ملت مثل برادران زندگی خواهند کرد بیاید این مشکل را حل کنیم . تنها راهی که برایم به نظر می آید همین راه است . انتخابات صورت گیرد و در نتیجه انتخابات واز جمع هفت رهبر ی که شما بروی اعتماد داشته اید وی مسلمان باشد ، در جهاد سهم گرفته باشد از ایمان و مسلمان بودنش تو اطمینان داشته باشی برآن اعتماد کنید برایش رأی دهید وی حکومت را تشکیل دهند من قبول می کنم . خو کسی نه می آوری که وی با موهای اتوکرده گی و نکته ایی داشته باشد . از اروپا و امریکا نباشند بر آنها اعتماد نکنی . برکسی باید اعتماد کنی که در پهلوی تو ایستاده باشد در درد وغم ات سهیم شده است . از بین این ملت و ازبین مجاهدین و آنکه در این انقلاب امتحان داده باشد ملت بر هر انکه اعتماد کرد من قبول دارم !! خدا کند که از همین آسمار و یک مجاهد عادی ویک قوماندان معمولی باشد .!! نه آن شخصیت های که BBC و صدای امریکا VOA برایش شهرت و القاب می دهند و برایش تبلیغ می کنند . که از این یک مجاهد عادی و پنهان در غبار جنگ و جهاد به هزاران مرتبه از چنین شخصیت ها ار جحیت دارد .!! من حکومت چنین مجاهد را قبول می کنم نه حکومتی که از برای ما صادر شود
اما وزارت عدلیه طالبان در حکم تازه اش نسبت به حزب اسلامی نشان داد که انان نه تنها دنبال تفتیش عقاید هستند، بلکه در بعد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی در رسانه های اجتماعی هم تفتیش عقاید را به راه انداخته اند. اگر موافق انان نباشید و حامی حزب دیگری باشید از سوی انان مرتد سیاسی خوانده می شوید، باید زندانی شوید و توبه کنید.هر شخصیت یا حزب یا جریان سیاسی و لو که برای اسلام و نظام اسلامی واقعی مبارزه هم میکنه اما خلاف عقاید و نظریات شریعت ملا اخندزاده هیبت الله طالب باشه باز هم نزد طالب کافر خاین و محکوم به مرگ ست دوی هماغه څه تکراروي چې کمونستانو کول. . نوم یې حزب دیموکراتیک خلق، چې اصلا دیموکراتیک نه وه، د ولس په رای یا ټاکنو یې هیڅ باور نه درلود، حکومت کول یوازې د کمونیستانو حق و. ویل یې یا موږ سره یاست یا زموږ دښمن یاست او په ملیونونو خلک یې له هیواده تېښتې ته اړ کړل.اوس طالب خپل نظام ته اسلامي امارت وايي، خو اسلامی عدالت ، شورا او د ولس حقوق، مساوات او ورورګلوۍ پکی هیڅ نشته. یا طالب سره یې یا دوهم لاس او دښمن یې. نه مشوره، نه نیوکه او نه نارضایتۍ د منلو وړ ده. کدرونه له هیواده تښتي او علم سره دښمنی کیږی.کمونستان ناکام او شرمنده شول، او دوی هم د بی شرمو او ناکامو خلکو تجربه تکراروي.اکنون سوال اینجاست که آیا جناب حبیب الرحمن حکمتیار و دیگر اذناب و حواریونی که در دفاع از مرشد شان به گلایه ها و شکوه های زرگری پرداخته اند میتوانند بگویند تفاؤت شان با طالبان در چیست ؟ البته یدک کشیدن باور مسخره آمیز بر اجرای انتخابات که در نهایت انتخابات نه بلکه انتصابات بود با طالبان برای خاص وعام روشن و هویدا است . وآیا وقتی در یک معامله استخباراتی با نظام جمهوری اسلامی در ظاهر برهبریی اشرف غنی پیوست و از این معامله میلیون ها دالر پول نقد و سائر امتیازات مادی بدست آورد با چه کسی یا کسانی به مشورت نشسته بود ؟
البته صمیمانه باید گفت و به عرض رساند که جناب حکمتیار والد بزرگوار شما از دیر زمان بدین سؤ از بیماریی مزمن تکبر و خود خواهی که در وجود شان به نوعی فرعونی به مشاهده میرسد رنج می برد برای شان دعا کنید .
