وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
ارباب لندی چرخه خیل” تقریبآ یک علاقه نیمه خودمختار یا به قول پشاوری ها یک منطقه (علاقه غیر) در اخیر منطقه مسکین آباد نوتیه بود جوانان سرکش، بیباک و به اصطلاح بدمعاش داشت، بدمعاش های آن منطقه با خود تفنگ های ساخت دره آدم خیل از قبیل “اشتینگن” کلاشینکف وغیره تفنگهای دپچی قات بدون قندوق در شانه خود زیر پتو یا چادر حمل میکردند. 
یکروز برادرم حکیم جان شهید در مقابل دوکان کاکای مرحومم در مسکین آباد نشسته بود که یکی از همین بدمعاش های چرخه خیل (ارباب لندی) با طرز رفتار منفرد به خودشان عبور میکرد زمانیکه از دوکان کاکایم سگرت خریداری کرد برادرم حکیم بالای طرز رفتار و گفتارش خندیده بود و آن خنده بالای این فرد تاثیر بد کرده بود که در نتیجه مشاجره لفظی بین این بدمعاش و برادرم حکیم واقع شده منتج به حمله فزیکی نیز بالای برادرم شد که در جریان زدو خورد برادرم حکیم تفنگ “اشتینگن” او را که یک تفنگ ماشیندار اتوماتیک بیشتر در جنگ های چریکی از آن استفاده میشود از دستش گرفته و خودش را هم یک قفس لت جانانه کرد تا مجبور به فرار شد. در فرهنگ مردم قبایلی سلاح بمثابه ناموس پنداشته میشود از اینرو از دست دادن تفنگ برای این فرد حیثیت ناموسی پیدا کرده بود و در صدد انتقام جویی شده بود، اما واقف بود که برادرم حکیم تنها نیست هفت برادر کمربسته برای دفاع دارد و همه یکجا در یک خانه زندگی دارند، ما برادرها هم از حساسیت این موضوع بخوبی آگاه بودیم و برای دفاع آمادگی گرفتیم روزها با “تفنگ طلبی همسایه ما” در کوچه و بام خانه پهره میدادیم. هیچ فراموش نمیکنم که در همین شب و روز نواسه مامای مادرم ذبیح جان پسر شهید حاجی عارف “ظریف” از کابل به پشاور مهاجر شده بود همان شب ها نزد ما مهمان بود که از دیدن این حالت خیلی پریشان و مضطرب شده بود. 
یکتعداد حریفان این مالک تفنگ اشتینگن برای او طعنه میدادند، چون این بدمعاش آغازگر نزاع و حمله بود میدانست که ملامت است بالاخره خود به صلح حاضر شد تا تفنگ خود را بدست بیاورند، اما هرگز آماده آمدن به خانه ما و عذرخواهی نبود میخواست ما تفنگش را در منزلش برایش بیاوریم بلاخره با میانجیگری و وساطت چند تن محاسن سفیدان در مسجد جامع مسکین آباد در حضور ملا امام مسجد و تنی چند از ریش سفیدان چرخه خیل (ارباب لندی) و منطقه خود ما بشمول یکتعداد قوماندانان جهادی ولایت کابل که در همان محل با فامیل های خود زندگی میکردند آن تفنگ “اشتینگن” او را برایش سپرده جنجال را خاتمه بخشیدیم.
