هرکسی به پدیده ها از زاویه خاص شرایط و موقعیت خود می نگرد،بعدا انرا به اقتضای تجارب زیست جهان خودش به خوب و بد تقسیم میکند.دیریست که قباحت ذاتی اشیاء مورد مجادله صاحبنظران است.تفکر و تجربه شخصی که گرسنه یا گرفتار مصیبتیست در نگاه خودش یک چیز است اما انکس که نسبت به ان تماشاچیست چیز دیگر.معنی این سخن اینست که ما همه انسانها جهان را یکسان و یک گونه نمی بینیم.این مساله از اغاز پیدایش فلسفه تا کنون مورد کاوش و بررسی اندیشمندان بوده است.این امر ریشه در اقتضای طبیعت ما دارد که برطرف شدنی نیست هرچند از جهاتی یک تراژدی باشد.بار ها گفته ایم و دیگر متفکران نیز به ان تاکید داشته اند که زاویه نگرش و داوری ما نسبت به پدیده« تروریسم »که گرفتار انیم با زاویه دید امریکا و قدرتهای هم سنخش به این پدیده یکی نیست حتی در دو قطب متضاد قرار دارد.ما تروریسم را بمثابه یک پدیده شوم،شرارتبار و خانمانسوزتجربه می کنیم و حتی انرا یک قباحت اخلاقی می پنداریم اما امریکا به ان بمثابه یک ابزار و یک فرصت مینگرد در جهت جهانبینی،اهداف و منافع خودش.ماهیت تاریخی سرمایداری هیچگاه از تروریسم و خشونت ورزی جدا نبوده است بیشتر بخوانید »