گـزیده اخبــار
خانه » اندیشه (برگ 10)

بایگانی دسته بندی ها : اندیشه

اشتراک به خبردهی
منفعت محوری یابربریت به شیوه دیگـــروامـــت گوســـفنـــدی!

منفعت محوری یابربریت به شیوه دیگـــروامـــت گوســـفنـــدی!

الویسوس گفته بود اگر جهان بر محور جاذبه عمومی می چرخد جامعه بر محور منفعت میچرخد.این سخنیست دقیق و فیلسوفانه.اما اگر این سخن را بعنوان یک اصل استراتژیک و راهنما بپذیریم ازان بوی بربریت می اید.این بیان که هر کشوری بر اساس منافع خودش عمل میکند در تقابل اشکار با انچه جامعه بشری مینامیم قرار دارد.اگر روزی تمدن انسانی و صلح امیز تحقق پیدا کند ان روزی خواهد بود که همه منافع شان را در هماهنگی با دیگران تعریف نمایند.شعار هرکس بر محور منافع خودش به همان اندازه که واقعبینانه است غیر انسانی هم است زیرا اگر هر فردی و هر جامعه ای و هر قدرت سیاسی ای بر اساس منافع محض خودش عمل نماید جامعه انسانی به جنگل بدل خواهد گشت بیشتر بخوانید »

ویروسهای مهلک واحزاب سیاسی!

بیاد داشته باشید که جریان‌ها و احزاب از چهار طبقه و مجموعه تشکیل شده اند : منفعت جوی مغرض، مخلص جاهل ، مخلص غافل و مخلص مجبور، در نهایت همه اینها در خدمت منفعت جوی مغرض آگاهانه‌ و نااگاهانه قرار دارند ، تعریف منفعت جوی مغرض بیشتر از تعداد انگشتان نیست و نشانه های این طبقه اینست که بر همه دارایی مادی و معنوی حزب در اختیار آنها قرار دارد ، خانواده های آن در خارج هستند فرزندان شان در بهترین مکاتب و پوهنتونها مشغول تحصیل اند ، همه امور زنده گی شان تامین است و دشمن و مخالف اشخاص با استعداد اند ، بیشتر بخوانید »

پاندورا در زبان سیاست امروز ؟

پاندورا در زبان سیاست امروز ؟

یک داستان قدیمی از باورهای مردمان یونان باستان – برای معلومات عمومی در میان اقوام کهن مانند یونانی‌ها، افسانه‌هایی رایج بود که بخشی از فرهنگ، تخیل و نگاه آن مردم به زندگی و جهان را شکل می‌داد. یکی از این افسانه‌ها، داستان زنی است به‌نام پاندورا و جعبۀ اسرارآمیزی که به او داده شده بود.بر بنیاد این روایت فرهنگی، مردم آن زمان باور داشتند که:روزی، «خدایان آسمان» زنی بسیار زیبا آفریدند و نامش را پاندورا گذاشتند. بیشتر بخوانید »

پیوسته به گذشته :درآیینه ی چند سخن وچند شعراز مـحمود طـرزی

پیوسته به گذشته :درآیینه ی چند سخن وچند شعراز مـحمود طـرزی

محمود طرزی، پس از آوردن بیت های صاحبداد کوهستانی، و بیتی از خواجه محمد سیالنگی که با مطلع "سرخُ سفید دمدم خوبانمی" آغاز می شود، این برداشت را مطرح میکند که:«انصاف بفرمائید! هرگاه هزار گونه شعرهای آبدار خواجه محمد سیالنگی یا صاحبداد کوهستانی را در پیش یک هزارۀ وطنی افغانی(افغانستانی) بخوانیم، ایا بدرجۀ شعر ذیل یک تأثیری برو خواهد بخشید؟ نی، نی! آن اصطلاحات و کلماتی که آنها در شعر خودشان استعمال کرده اند، در نظر رفیق هزاره گی ما، بیگانه وناشناس می آید. بلکه کلمات و الفاظ این شعر(شعرپایین) بر طبعش گوارا و بر حسیاتش لذت پیرا می شود: بیشتر بخوانید »

زهرارهنـــورد:اسرائیــــل شهره  کودک‌کشی ازغزه تاایران است!

زهرارهنـــورد:اسرائیــــل شهره کودک‌کشی ازغزه تاایران است!

در پی تجاوز اسراییل به ایران زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی و استادِ سابقِ دانشکدهٔ هنرهای زیبا که اکنون در حصر است، پیام داد و نوشت: به‌عنوانِ یک زنِ وطن‌پرست به حاکمان هشدار می‌دهم اجازه ندهند جنگ فرسایشی شود و حَرث و نسل را به آتش کشد. تا دیرتر از این نشده با روش‌های ابتکاری و هوشمندانه و ایستادن در کنار مردم به چاره‌ای سرافرازانه برای پایانِ جنگ اقدام کنید. بیشتر بخوانید »

بـــاور هــــا ونفـــرت ها !

بـــاور هــــا ونفـــرت ها !

آیا متوجه هستید صدها سال در پنچ وقت نماز غیر المغضوب علیهم و لاالضالین"را تعبیر بر یهود و نصارا کردند و آنرا ملیارد ها بار تکرار نمودیم ،همچو تفسیر و تعبیر را من وخودت نکردیم ؟همچو تعبیر را کارگر دستگاه نفت ایران که زیر بمب اسرائیل کشته شد نکرد؟ همچو تعبیر را مردم دردمند غزه نکردند؟ مثل همین نفرت پراگنی ها صد ها سال است که با قیچی نفاق رشته هایی دوستی ،صلح ،محبت دیپلوماسی و تامین روابط را قطع کردیم کرامت انسان غیر از خودرا نادیده پنداشتیم،برای اسرائیل و برای یهودی ها وبرای دنیای غیر اسلام نشان دادیم و گفتیم که در آخر زمان یهودی ها در عقب درخت از ترس مسلمانان مخفی می‌شوند و حتی درخت صدا می‌زند که یهودی در عقب من مخفی است بیاید آنرا بکشید ! بیشتر بخوانید »

نه شیر شتر نه دیدار عرب

نه شیر شتر نه دیدار عرب

مقوله " نه شیر شتر، نه دیدار عرب" اینگونه نقل شده است که یک خانواده‌ی عرب زبان تعدادی گوسفند و شتر داشتند روزی تصمیم می‌گیرند آن‌ها را برای چرا، به صحرا ببرند. این خانواده هنگامی که به صحرا رسیدند، برای استراحت چادر می‌زنند و هنگام شب در کاسه‌ای کمی شیر شتر می‌ریزند و زیر حصین قرار می دهند.در آن نزدیکی ماری زندگی می‌کرد و آن شب خیلی گرسنه بود بیشتر بخوانید »

در آیینه ی چند ســخن و  چنـــد شــعر از محـــمــود طــرزی !

در آیینه ی چند ســخن و چنـــد شــعر از محـــمــود طــرزی !

اشعار و نکاتی که در پایین می آیند، تاکید و تاییدی اند بر آن بخش از سخنان شخصیت چند بُعدی، محمود طرزی که مُهر ونشان نهادن ویژه گی های محلی در شعر را طرف توجه قرار داده بود. شایان یادآوری است که طرزی یکی از معروفترین چهره های سیاسی و ادبی، به ویژه در حوزۀ تأثیر نهادن از راه برگردانی، نوشتن چندین کتاب و مهمترین عنوان های جریده ی سراج الاخبار است. دقیقتر آن: او« انديشمند بود، نويسنده بود، شاعر بود، مترجم بود، سياستگر بود، دولتمرد بود، معرف ادبيات مدرن بود، بيگانه ستيز بود و فراتر از همه متجدد و هماورد جويي عليه سنت گرايي بود. بیشتر بخوانید »

اظهارات حکمتیار و تشابه آن با تهدید ؤقوع مجددحادثه دشت لیلی!

اظهارات حکمتیار و تشابه آن با تهدید ؤقوع مجددحادثه دشت لیلی!

درست درهمین روزها بود که از قول گلبدین حکمتیار به بهانه عید سعید الضحی متون تکراری و یکنواخت بنام پیام عیدیی گلبدین حکمتیار برای نخستین باراز شبکه تلویزیونی موسوم به افغانستان انترنشنل به عنوان یک پیام خبر ساز به نشر رسید و سپس در انتشارات مربوط حزب اسلامی که حکمتیار مدعی رهبریی آن است نیزمنتشر گردید و درباره این اظهارات جناب گلبدین حکمتیار به کارشناسان و فعالان سیاسی و مدنی افغان که در سرتاسر کره زمین پراگنده اند دعوت داده شد تا علت چنین اظهارات از سوی گلبدین حکمتیار را درست زمانی که افغانستان در آتش اختناق و استبداد طالبانی می سوزد و هیچ کسی نه میتواند در باره اندکترین مسائیل سیاسی و حقوقی ابراز نظر کنند ابرازاینگونه مسائل مربوط به جامعه و سرنوشت افغانستان از زبان گلبدین حکمتیار موجب تعجب و شگفت همه تحلیلگران و کارشناسان گردید . درهمین ارتباط شبکه محترم افغانستان چنگال نیز این مسائل را با جناب آقای عنایت الله طوفان از کارشناسان شجاع افغانستان به بحث گرفته است که اینک بخشی از آنرا خدمت شما عزیزان تقدیم میگردد بیشتر بخوانید »

نقدی بردینِ نمایشی و عقل‌گریز!

نقدی بردینِ نمایشی و عقل‌گریز!

خبر «بازسازی زندهٔ جهنم و پل صراط» در شهری مثل فومن، شاید در نگاه نخست امری حاشیه‌ای یا حتی سرگرم‌کننده به نظر برسد. اما اگر کمی دقیق‌تر بنگریم، این اتفاق کوچک، بازتاب یک وضعیت بزرگ‌تر و عمیق‌تر در جامعه ماست: سقوط تجربهٔ دینی به سطحی از نمایش‌های ترس‌آلود، و تهی شدن آن از عقلانیت، معنا و ارتباط زنده با انسان معاصر.مسئله فقط این نیست که جهنم را تبدیل به صحنه‌ای کرده‌اند برای فریاد و آتش و ترس؛ مسئله آن است که دین، به‌جای آن‌که دعوتی باشد به تأمل، به زیستن مسئولانه، به درک اخلاقی هستی، به‌نوعی تجربهٔ نمایشی بدل شده که در آن عقل، تفکر و مواجههٔ فلسفی با جهان جایگاهی ندارد بیشتر بخوانید »

بالا