روزگاری پنجابی ها، فوج ،استخبارات پولیس و دیگر ادارات کلیدی پاکستان را در انحصار خود داشتند،با پیشرفت جهاد ملت افغانستان در مقابل تجاوز شوروي، موازنه قدرت در پاکستان تغییر نمود، روز تاروز پنجابی ها احساس خطر از توانایی های جنگی و شجاعت مردم افغانستان و خطر سرایت روحیه آزادی خواهی در ايالت صوبه سرحد پشتون نیشن پاکستان مینمودند. روی همین دلیل آنها دست به ابتکار عمل زدند و عده از سران قومی و بخش از عوام مردمان سرحدی انطرف دیورند را شریک در ساختار های امنیتی کشور نموده تابتواند توسط آنها بخش دیگر از پشتونها را مطیع پنجاب نگهدارند و با همان کتله ها منتخب، تنظیم های جهادی را نیز در مراودات قرار داده و قوماندان جهادي محتاج به اکملات را اسیر روابط نگهدارند.با این تطمیع، خوش خدمتان پشتون تبار پاکستان راه ومقام در کرسی های بلند امنیتی و استخباراتی یافتند.هرچند در دوران جهاد احزاب ناسیونالیست سرحدی انطرف، روابط تنگاتنگ با حزب کمونست حاکم در افغانستان واز انطریق طریق مورد تفقد KGB نیز بودند که پنچابی ها در رقابت با شوروی ابتکار سرباز گیری وجذب توده ها قبایلی را شدت بخشیدند.
غربی ها و پاکستان سخت هراس از حاکمیت مجاهدین در قلب آسیا داشتند ،آنها هنوز جهاد افغانستان را بطور کلی نتوانستند متفرق سازند!احزاب و تنظیم های جهادی، لحظه شماری برای پیروزی و ساختن یک حکومت اسلامی مینمودند، اما غافل از آن که غربی ها و پاکستان خنجر های زهر دار را از عقب بر پشت مجاهدین فروبرده بودند.جنگ های تنظیمی بعد معاهده گورنر هوس پشاور آغاز گردید و طراح این تشکیلات حکومت عبوری همان فکر نفاق در صفوف جهاد بود که پاکستان آنرا عملی کرد.همزمان دو جاسوس تربیت یافته دخیل در قضايا هردو مشاورین پایبلاین نفت ترکمنستان یعنی خلیزاد و حامد کرزی با مهره های قومی نفوسی در قوای استخباراتی وامنیتی پاکستان دست با دست با آمریکا، گروه قومی را بنام طالبان تأسیس حمایت و مطرح نمودند تا به بهانه امنیت پایبلاین وارد صحنه نظامی گردند ودر قدم نخست باید مجاهدین توسط انها خلع سلاح میگردید .
این پروسه خلیزاد در دور اول حاکمیت طالبان موفقانه به پیش رفت مجاهدین اکثرآ توسط کماندو های پاکستان در لباس طالب از طریق چمن و کویته، خلع سلاح ميشدند، که اولین دستآورد پاکستان توسط طالب دست نشانده ، خلع سلاح مجاهدین حاجی سرکاتب با دسیسه و پیشروی بسوی قندهار ،غزنی میدان ،لوگر و چهار آسياب بود، انگاه دقیق ملت افغانستان موفقیت فوج پاکستان و نقشه های isi را میدانستند، تمرکز پاکستانی ها بر خلع سلاح مجاهدین حزب اسلامی بیشتر از هر گروه دیگر در افغانستان بود ، زیرا جبهات تنظیم جمعیت اسلامی و حزب وحدت از تیر رس مستقیم آنها بنا به فواصل مکانی در امان بودند، جنگ های شدید حزب اسلامی و قطعات لشکر ایثار در کمبرند های غزنی و میدان با عقب نشینی تورن امان الله خوژمن و ابوبکر لشکر ایثار طالبان چهاراسیاب تسخیر و با خدعه عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت را اسیر وبا بیحرمتی خلاف موازین اخلاق و خلاف موازین اسلام آنرا سلاخی کردند! طالبان و پاکستان هنوز قادر بر تسخیر جبهات جهاد نشده بودند و تشکیل مقاومت اول توسط احمدشاه مسعود بر ضد تجاوز پاکستان بر مرکز تجمع رهبران جهادی متنوع از هنه احزاب و اقوام مبدل گردید، اما رهبران جهادی هرگز بر نقش و برنامه خلیلزاد دست رسی و آگاهی نداشتند، تا اینکه طالبان در مقابل احمدشاه مسعود توان پیشرفت و انحصار کلی کشور را در خود نداشتند، هرچند طالب تحت حمایت افکار خلیزاد وکرزی همه امکانات حمایتی را در اختیار داشتند ولی تجارب مجاهدین آنها را در پیشرفت کل ناکام ساخته بود و احمدشاه مسعود با اعتماد بنفس تحرک و تکتیک میتوانستند بر اوضاع کشور دوباره مسلط گردد تا آنکه طرح ترور وشهادت احمدشاه مسعود بدستان وطرح خارجی ها حامی طالب موفقانه انجام یافت و به دنبال آن طالب مربی های طالب یعنی آمریکا، طالب را هم کنار زده و کشور را آشغال نمود.آمریکایی ها کشور را بااستفاده از ضعف مدریتی طالب دست نشانده کاملآ تحت آشغال خود وشرکای ناتو قرار داد.مرحله بعدی مطابق به پلان جاسوس امریکا خلیزاد حامد کرزی مربی نامرئی طالب را ریس جمهور و خودرا سفیر حاکم بر ریاست جمهوری کابل نمود.خلیلزاد باطرح های قبیلوی فاشیستی میخواست آمریکا را قناعت دهد که خیر ومنافع آمریکا در بودن قدرت توسط پشتونها است ،خلیزاد میخواست فاشیزم قومی را حاکم بر سرنوشت سیاسی افغان ها سازد ،بل اخره در دور اشغال ناتو وامریکا هردو اجنت خلیلزاد و کرزی با همکاری پاکستان توانست طالب را دو باره مسلح ومنسجم سازند و در نهایت آنها را دوباره مالک ارگ گردانند.اما از قضای روزگار وتحولات سیاست امریکا عمران خان شریک بازی قومی خلیزاد وحامی طالب رهسپار زندان گردید.
خلیلزاد فعلآ در تلاش است تا عمران خان همپیمان وهم فکر فاشیستی خودرا از قید زندان پاکستان رها سازد و با همکاری قوای تربیت شده TTP ساحه حاکمیت پشتونها را در منطقه توسعه بخشیده و امیر المومنین ساخته وبافته دست خودرا در رول ونقش امیر المومنین واقعی جلوه دهد و پاکستان چند دست که بخش آنرا پشتونها در ادرات امنیتی با همکاري آشوبگران ضد پنجابی در داخل نظام ماهرانه در دست دارند و بخش دیگر پاکستان را همان پنجابی ها به پیش میبرند آنرا تجزیه نمایند. قرار معلومات جدید بدست آمده بعد آخرین سفر خلیلزاد در جمع هیات آمریکایی به کابل وهم آهنگی با ناسیونالیست های امنیتی پاکستان ملا هیبت الله را دستور بر تصفیه ادرات دولتی از وجود تاجک تبار ها و اقوام غیر پشتون نموده اند.در گذارش های دقیق آمده است که تصفیه قومی هم آهنگ مثلث قومی بخش ناسیونالیست های isi جمع TTP, خلیلزاد و شورای کویته طالبان ( ملاهیبت الله ) هر سه در نظر دارند که حدود 200.000 هزار کارمندان دولتی وزارت خانه های افغانستان که اقوام غیر پشتون هستند و بیشتر آنها مربوط به قوم تاجک هستند آنها را از ادرات دولتی به بهانه اصلاحات منفک سازند ،در این تصفیه قومی دقیقآ 8 هزار کارمند غیر پشتون مربوط به وزارت صحت عامه میباشد.اینکه این اخبار حقیقت دارد ویا شایعات است میشود در هفته های بعد اثرات آنها را در ادارات دولتی مشاهده نمود.
خلیلزاد طراح فروپاشی شیرازه وحدت ملی افغانستان، فکر میکند، رشد زبان فارسی در رسمیات دولتی اشتباه سران درانی بوده که ادارات را آنها به پیش میبردند، اما خلیزاد فراموش کرده و تاریخ هنوز به حقیقت واقعیت های انروزگار دست نیافته تا علت آنرا بداند که چرا احمدشاه درانی در سن 15 سالگی توسط کودتاه ایرانی ها از زندان قندهار آزاده و برای تربیت در قصر نادر افشار ربوده شده بود ، احمدشاه درانی مثل خلیزاد وکرزی که در استخبارات آمریکا تربیت و مثل ملا عمر و ملا منصور و ملا هیبت الله در دستگاه های استخباراتی همسایگان تربیت ،مسلح و حاکم بر سرنوشت افغانها گردیده .نادر افشار گارد 40 هزار نفری داشت که آنها قزلباش های فارسی زبان بود و احمدشاه درانی خادم دربار نادر افشار ایرانی بدون قدرت قلم ،تحریر و مدریت اداری قزلباش ها هیچ ارزش در جمع قوای خود نداشت ، همچنان تیمورشاه درانی با انتقال پایتخت از قندهار به کابل هیچ چاره نداشت تا از توانایی ها سواد وقدرت قلم ودانش مردمان بومی غیر پشتون در پیش برد امورات اداری مملکتی کار نگیرد .حال خلیلزاد ،عمران خان و پشتون های ناسیونالیست پاکستان و حلقات فاشیزم ملاهیبت الله میخواهند بر عکس احمدشاه درانی و تیمورشاه درانی ادرات دولتی و حکومتی را از مامورین غیر پشتون به بهانه اصلاحات تصفیه و تجزیه نماید .خلیلزاد و شورای کویته ،عمران خان وباند فاشیستی قومی آنها باید درک کرده باشند ، اسکندر کبیر ، جنگیزخان ، بار بار شکست امپراتوری انکلیس ، شکست شوروی و شکست امریکا و ناتو در افغانستان متعلق به همت مردم شجاع افغانستان آست نه افتخارات طالب گندیده فکر قومگرا .ملت شجاع افغان متحدانه پشتونهای با شرف ، تاجک های مدبر ،هزاره های خستگی ناپذیر، ترکمن و اوزبیک ،نورستانی، ایماق، پشه یی همه اقوام با غرور و آزاده، میراث دار آزادی و استقلال کشور هستند، هرنوع “خر مهره چینی ها”استخباراتی با شوروش وقیام ملی ملت با درایت و متحد افغان نقش بر آب و واژگون و سرنگون میگردد .ملا هیبت الله باید درک کرده باشد که این قدرت چند روزه داده شده برایت بقا نخواهد داشت ، کشتار ها وتیرباران جوانان دست وپاه بسته پنجشیر واندراب همان فکر گنده ومغز خر گونه بود که امروز منجر به دست بالا فاشیستی تو در سرنگونی ، نسل کشی و فروپاشی وحدت ملی ملت واحد افغان است.بیاد داشته باشید که بعد اخراج و منفک ساختن 200.000 مامورین غیر پشتون از ادارات دولتی و حکومتي، میخ دیگر بر تابوت حرکت طالبان کوبیده شده ،در نهایت قیام مردمی چنان بیخ و بنیاد شمارا خواهند کند که هرگز فراموش نخواهید کرد.ملاهیبت نباید در همپیمانی با دستگاه پیجیده isi با سرنوشت خود و ملت افغانستان در بازی هلاكت بار سهم بیشتر گیرد.
تصفيه قومی و سبک دوشی مامورین غیر پشتون صفوف و سربازان انقلاب فرهنگی و سیاسی کشور را توسعه بخشیده و سرنگونی فاشیزم تحت پوشش نام دین و شریعت را حتمی میسازد.پشتونهای ملیگرا و شجاع وطن، در صف مؤمنین آزاده و متحد سرزمین افغان ها خلاف فاشیزم گروه اقلیت جاهل بنام طالب هستند، همه اقوام شریف وازاده افغان مانند سرنگونی متجاوزین دوره های تاریخی ،اینبار خلاف جنایات طالب که اهداف بیکانگان در آن نهفته یک دست متحدانه وطن را نجات خواهند داد
